خطبه اول ادامه شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه در ادامه بحث شیطان شناسی :وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ سُوءِ السَّرِیرَةِ، وَ احْتِقَارِ الصَّغِیرَةِ، وَ أَنْ یَسْتَحْوِذَ عَلَیْنَا الشَّیْطَانُ، أَوْ یَنْکُبَنَا الزَّمَانُ، أَوْ یَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُویژگیهای دعای هشتم صحیفهی سجادیه
دعای هشتم، یک دوره آسیبشناسی اخلاقی هست
در منطقهی سلبی، دعای هشتم جزء دعاهای فوقالعاده است.
بحث ما در دعای هشتم صحیفهی سجادیه به عوامل بیرونی رسید که باید از آنها به خدای متعال پناه ببریم.
ما در صحیفه میگوییم: «
وَ أَن ْیَسْتَحْوِذَ عَلَیْنَا الشَّیْطَان» به تو پناه میبریم از اینکه شیطان بر ما غلبه کند و مسلط شود.
راههای نفوذ شیطان- تزیین
تزیین یعنی زینت میدهد. یعنی زشتی را زیبا جلوه میدهد. مثل غذای مسمومی که یک موادی به آن میزنند که این شیرین شود. گول زنک، مثل طلای بدلی، مثل پول قلابی، گول میزند از راه تزیین. میگوید: ببین اگر حجابت اینطور باشد خواهند گفت: اُمُّلی! خواهند گفت: اُمُّلی. باید روشنفکر باشی. مثلاً روشنفکری را به این رقم لباس میداند. یا مثلاً فکر میکند که اگر چنین شود، چنین میشود. تزیین است. راجع به تزیین، حدود بیست نکته گفتیم که از چه راههایی چه چیزی را با چه چیزی تزیین میکند.الف- تزیین الأعمال القبیحة:
یعنی ان الشیطان یزیّن الأعمال المنکرة و یحسنها حتى یبدو العمل بها مقبولاً و لائقاً و هذا هو ما عبّر عنه القرآن
بتلبیس الحق بالباطل و الباطل بالحق و الذی هو أحد اسالیب الیهود.
ان تزیین الأعمال طریق سهل و موافق للمیول النفسانیة للانسان،و لذا ورد فی القرآن قوله تعالی:
«وزین لهم الشیطان أعمالهم فصدهم عن السبیل».
- گام به گام
گام به گام را قرآن میگوید: «خُطُوات» (بقره/168) در آیههای قرآن کلمهی «خُطُوه» یعنی گام. «خُطُوات»... «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطان» یعنی چه؟ یعنی اول شما را سیگاری میکند. بعد که عقبش رفتی، تریاکی میشوی. بعد از تریاکی الی آخر... اول یک جک میگوید. بعد لبخند میزنی. بعد با او دست میدهی. بعد با او روبوسی میکنی. همینطور ذره ذره شما را میبرد. «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطان» اول زنگ دوچرخه را میدزدد. بعد دوچرخه میدزدد. بعد موتور میدزدد. بعد ماشین میدزدد. بعد کشتی آهن را در دریا میدزدد. بعد نفت میدزدد. یعنی این گام به گام. و لذا به ما گفتند: دروغ شوخی را هم نگویید. چون شوخی کم کم به جدی میکشد. تقریباً خیلی از گناهها همینطور است. مثلاً چطور ما غیبت میکنیم؟ اول سوءظن پیدا میکنیم. سوءظن که پیدا کردیم، خاله وارسی میکنیم. اینجا هم میگویند: خالهوارس!؟ نمیگویند؟ خاله زنک؟! یعنی تجسس میکنیم. اول به ذهنمان میآید که به نظرم این چنین میخواهد بکند. سوءظن که پیدا کردی، به زبان میگوییم. یعنی اول سوءظن بعد تجسس، بعد غیبت. ولذا قرآن وقتی دستور میدهد، آیهی اول این است که میگوید «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» (حجرات/12) سوءظن نبرید. اگر سوءظن بردی، دنبال نکن، گام دومش را بایست. «لا تَجَسَّسُوا» (حجرات/12) تجسس نکن. اگر سوءظن بردی، تجسس هم کردی، عیب را فهمیدی، زبانت را کنترل کن. پس اول میگوید: ذهنت را پاک کن. اگر ذهنت آلوده شد میگوید: چشمت را از تجسس پاک کن. اگر چشمت هم آلوده شد، هم سوءظن بردی، فکرت آلوده شد، چشمت هم تجسسی کردی یک چیزی را فهمیدی، زبانت را حفظ کن. «وَ لَا یَغْتَب» (حجرات/12) یعنی این سه آیه پشت سر هم است، منتهی اول میگوید: سوءظن ممنوع، بعد میگوید: تجسس ممنوع، بعد میگوید: غیبت ممنوع! لقمهی حرام هم همینطور است. اول آقا کمفروشی میکند. نصفش را من میگویم، نصفش را شما بگویید. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» (مطففین/1) «مطفف» یعنی کمفروش. اول آدم کمفروشی میکند. کمفروشی که کرد، لقمهی حرام میخورد. لقمهی حرام آدم را فاسد میکند. پشت سر «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» این آیه است. «إِنَّ کِتابَ الفُجَّار» (مطففین/7) فجّار یعنی فاجر، فاسق شود. بعد فاسق که شد، ادامه که پیدا کرد، اصلاً زیرش میزند. «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ» (مطففین/10) وای به دروغگوها! یعنی اول مطفف است. یعنی اول لقمهی حرام میخورد، بعد از لقمهی حرام فاسد میشود، بعد از فاسد مکذب میشود. تکذیب میکند، زیرش میزند. امام حسین روز عاشورا فرمود: لقمهی حرام خوردید، طرفدار یزید شدید، بعد امام کش شدید. یعنی اول لقمهی حرام، بعد طرفداری از بنی امیه، بعد کشتن «سید شباب اهل الجنه» کشتن امام حسین! - تسویف و تأخیر در کار خیر
یعنی سَوَفَ سَوَفَ، یعنی هی میگوید: حالا دیر نمیشود. حالا باشد بعد. آقا مال مردم را بده. باشد بعد! آخر داماد به این خوبی آمده خواستگاری دخترت را به او بده. باشد بعد ببینیم کس دیگری هم میآید. سوا کنیم! دختر خانم این پسر خوبی است، باشد بعد. مال مردم را بده، حالا دیر نمیشود. برو مکه، حالا باشد پیری میرویم. آقا توبه کن. حالا جوانیم! من یک شکلی را قدیم داشتم. این شکلها را برای شما هم بکشم. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)بحث توبه که میشود در ذهن خیلیها این است. میگویند: راه مستقیم این است. این راه مستقیم است. حالا ما جوانیم! گیر نده بگذار کیفهایمان را بکنیم یک خرده هم کج شدیم طوری نیست. برو دنبال صفا، کارهایت را که کردی، آخر عمرت که شد بعد هان... توبه کن. این تکهی آخر را آدم خوبی باش. میگوید راه مستقیم این است. فعلاً من کج میشوم. پیر که شدم برمیگردم توبه میکنم. این مثلث دو سه تا اشکال هندسی دارد. یکی اینکه آدمی که کج میشود دیگر بالا نمیرود از این طرف میآید. آدم خط را میداند آخرش اینجاست. دو سانت مانده برمیگرده، عمر شما نمیدانیم آخرش چه موقع است. شما یک نامه به من بده که شما هفتاد سال عمر داری، من هم زیرش مینویسم آقا 65 سال برو خوش باش. آدم قبرستان که میرود عکس جوان بیش از عکس پیرهاست. قبرستان که آدم میرود زنها سر قبر شوهرها نشستند. یعنی زنها بیشتر عمر میکنند. شما وقتی کج میشوی بالا که نمیروی، پایین میآیی. این یک مورد. 2- آخر خط ما معلوم است، برمیگردیم. آخر عمر ما معلوم نیست که برگردیم یک وقت فکر میکنی شما هفتاد سال عمرت است، هفتهی آخر عمرمان بود. ماه آخر بود، سال آخر بود. نقل شده به امام صادق(ع) گفتند: بعضی مردهها چشمشان باز است، بعضی بسته است. چرا؟ امام فرمود: آن کسی که باز است فرصت نکرده ببندد. آن کسی که بسته، به ما گفتند: هر نمازی که میخوانی فرض کن نماز آخر توست. چه میدانیم؟ در قرآن 14 مرتبه کلمهی «بَغْتَةً» آمده است. یعنی ناگهانی! ما نمیدانیم که چطوری است. پستهای دولتی هم همینطور است. تعجیل در کار خیر، سفارش پیشوایان دینتسویف یعنی آینده، آینده. کار خیر را عجله کنید.یکی از کلمات غلطی که در ایران مشهور است این است. میگویند: عجله کار شیطان است! همه جا عجله کار شیطان نیست. اینقدر در قرآن آیه داریم میگوید: عجله کنید. از جاهایی که میگوید عجله کنید توبه است. «یَتُوبُونَ مِنْ قَریب» (نساء/17)زود توبه کن. راجع به نماز، میگوید: نماز را در اول وقت بخوان. عجله کن. اصلاً در اذان میگوییم: «حَیَّ»حی یعنی عجله کن. بشتاب. این هم تکرار، «حَیَّ عَلَى الصَّلَاة»، «حَیَّ عَلَى الْفَلَاح»، «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَل»روزی شش بار میگوییم: «حَیَّ»بشتاب. 5 تا اذان داریم، 5 شش تا، سی تا. روزی سی بار میگوییم: عجله کن، عجله کن، عجله کن! روی منار میگوییم: عجله کن. میآییم پایین منار میگوییم:
عجله کار شیطان است. اِ- یکی از راههای شیطان تطمیع است
طمع! قرآن میگوید: اگر ایمان و تقوا داشته باشی وضعت خوب میشود. قرآن بخوانم؟ «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا» (اعراف/96) اگر «آمنوا»یعنی ایمان داشتن، «وَ اتَّقَوْا»اگر تقوا داشتید، «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات»اگر ایمان و تقوا داشته باشی رزقت زیاد میشود. این فکر میکند اگر کلک بزند، رزقش زیاد میشود. کلک زدی مشتری از دستت رفت. قرآن قول داده اگر میخواهی رزقت زیاد شود صاف راه برو. آقا من این را خریدم اینقدر هم سود میگیرم، خواستید بخرید، نخواستید نخرید. خلاص! کلک که میزنید در داد و ستد...تطمیع روی طمع. شیطان آمد به آدم گفت: «هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْد وَ مُلْکٍ لا یَبْلى» (طه/120) میخواهی به تو وادار کنم یک میوهای بخوری که تا آخر باشی؟ آدم هم گول خورد از آن گندم و شجره خورد، ولی راهی که شیطان در آدم نفوذ کرد، گفت: اگر این کار را کنی اینطور میشوی. اینطور میشوی؟ چه پسری سراغ خواستگاری دخترم آمده است؟ هم خوشگل است، هم بابایش کارخانهدار است. ماشین دارد، هو.... یک سوت میکشد و دخترش را به او میدهد. بعد معلوم میشود عجب غلطی کردیم. این پسر اهل شراب است. پسر تارک الصلاة است. پسر فاسد است. من گول خانه و ماشینش را خوردم. کاش روی موکت مینشستیم سالم بود. رفتم دیدم قالی قشنگ دارد، گول قالیاش را خوردم. گاهی وقتها که آدم گول میخورد به خاطر طمع است. - الوعود الکاذبة:
انّ الشیطان باعطائه الوعود الکاذبة و ترویجه للامانی البعیدة یجعل الانسان فی غفلة عن الواقعیات و التحدیات المحیطة به، و یشغله بالاوهام البعیدة فتکون النتیجة هی الغفلة و نیسان الله. و لهذا یقول الله تعالى
: «یعدهم و یمنیهم و ما یعدهم الشیطان الاغروراً- الخوف و القلق:
ان أحد أسلحة الشیطان الاخری هو التمسّک بتخویف الانسان و قلقه بالنسبة للمستقبل. ان حالة الخوف هذه هی علّة لمعالیل فاسدة کثیرة کالیأس و سوء الظن بالله و عدم التوکل، و بالتالی امتناع الانسان عن الأعمال الحسنة و ذلک مثل ان یخوف الشیطان الانسان من الفقر و الحاجة فی المستقبل مما یوجوب البخل و منع الانسان من الانفاق و قد نبّه القرآن علی هذا الموضوع بقوله: «
الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء