menusearch
salmanhashemi.ir

شرح خطبه اول نماز جمعه مورخ 20 مرداد 96

جستجو
۱۳۹۶/۵/۲۰ جمعه
(0)
(0)
شرح خطبه اول نماز جمعه مورخ 20 مرداد 96
شرح خطبه اول نماز جمعه مورخ 20 مرداد 96
شخصی می‌پرسد « کَیْفَ أَصْبَحْت‏» آقا حالتان چطور است؟ حضرت فرمودند: «أَصْبَحْتُ فِی أَجَلٍ مَنْقُوصٍ وَ عَمَلٍ مَحْفُوظٍ- وَ الْمَوْتُ فِی رِقَابِنَا وَ النَّارُ مِنْ وَرَائِنَا- ثُمَّ لَا نَدْرِی مَا یُفْعَلُ بِنَا»
صبح کردم در حالی که عمرم کوتاه شد ( امروز نسبت به دیروز یک روز کم شده است ) و تمام کارهایم ثبت می‌شود و مرگ در گردنم است ( یعنی مرگ از من جدا نمی‌شود ) و آتش به دنبال ماست و نمی‌دانیم چه به ما می‌رسد.
روایت کوتاه اما بسیار ژرف و عمیق است، حضرت در پاسخی کوتاه از حکمت‌های الهی پرده بر می‌دارند. سؤال کننده در ظاهر فقط از حال حضرت جویا شده است اما وجود مقدس امام رضا (ع)‌ پاسخی فراتر از یک پاسخ عادی می‌دهند، حضرات معصومین (ع) از هر فرصتی برای تعلیم و تعلم مردم و اصحاب استفاده می‌کنند، امام رضا (ع)‌ در پاسخ آن فرد می‌فرماید: صبح کردم در حالی که یک روز از عمرم کم شد این جواب بدان معناست که باید خیلی نسبت به گذران عمر هوشیار‌ بود زیرا عمر در حال کم شدن است گویا وجود مقدس علی بن موسی الرضا (ع)‌ در هر روز شماره معکوس عمر خود را احساس می‌کردند، اگر این جواب حضرت را در زندگی خود بررسی کنیم خواهیم دید بسیار اتفاق می‌افتد که ما به سفری می‌رویم و یا به زیارتی مشرف می‌شویم و چون زمان از نیمه سفر می‌گذرد به اصطلاح عامیانه می‌گوئیم شمارش معکوس سفر و زیارت آغاز شده است و هر روز که از عمر سفر می‌گذرد می‌گوئیم یک روز دیگر گذشت، حال با توجه به جواب حضرت در می‌یابیم که ایشان زندگی دنیا را نوعی سفر دانسته‌اند که شمارش معکوس عمر خود را در گذران آن محاسبه می‌کرده‌اند و می‌فرمایند:‌ یک روز از عمر گذشت « أَجَلٍ مَنْقُوصٍ » هیچ کس نمی‌داند پایان سفر عمرش تا چه زمان است فقط همه می‌دانند هر روزی که از عمر سپری می‌شود یک روز به مرگ نزدیکتر شده است. قرآن در آیه ۳۵ سوره مبارکه‌ی انبیاء‌ می‌فرماید:‌
«کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت‏» « هر انسانى طعم مرگ را مى‏چشد! » مردم هر روز حقیقتاً مرگ را می‌چشند یعنی تولد و مرگ به یکدیگر چسبیده ولاینفک هستند چنانکه از لحظه تولد، مرگ فرد آغاز می‌شود و هر روز که سپری می‌شود در حالی که روز جدید و تولد جدیدی برای بنده است همچنان مرگ او در آن روز زائیده می‌شود و یک قدم به مرگ حتمی نزدیک‌تر می‌شود.
حضرت در ادامه می‌فرمایند: « عَمَلٍ مَحْفُوظٍ »
وَ کُلَّ سَیِّئَةٍ أَمَرْتَ بِإِثْبَاتِهَا الْکِرَامَ الْکَاتِبِینَ الَّذِینَ وَکَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا یَکُونُ مِنِّی‏وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیَّ مَعَ جَوَارِحِی وَ کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیَّ مِنْ وَرَائِهِمْ‏وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِیَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِکَ أَخْفَیْتَهُ وَ بِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ‏
ایشان بدون فاصله این عبارت را در پی « أَجَلٍ مَنْقُوصٍ » می‌آورند تا شنونده گمان نکند گذران عمر برای او کافی است بلکه باید بداند همگان در مقابل گذران عمرمؤظف‌اند و انجام تکالیف آنان نزد حق محفوظ و ثبت شده است، هیچ عملی از بنده صادر نمی‌شود مگر آنکه نزد خداوند محفوظ بماند. بر هیچ صاحب خردی شایسته نیست که گاهی بگوید «تنها یک روز از عمر من گذشته است و هنوز روزهای دیگری برای انجام خیرات و یا جبران سیئات را در پی دارم» بلکه هر روز از عمر برای خود جایگاه و مقام خاصی دارد، زیرا عمل آن روز برای همان روز ثبت و ضبط می‌شود و تمام اعمال برای همان روز محفوظ می‌ماند. اگر هر کس لحظه لحظه عمر خود را چنان ارزشمند بداند که باور کند حساب و کتاب آن روز توسط خود خدای سبحان ثبت و ضبط و محاسبه می‌شود به یقین نسبت به عملکرد خود دقت بیشتری خواهد داشت زیرا آنچه در پیشگاه حق ثبت و ضبط شود توسط خود خداوند سبحان رسیدگی می‌شود.
حضرت در ادامه می‌گویند:‌ « الْمَوْتُ فِی رِقَابِنَا »
أَینَما تَکونُوا یدْرِککمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیدَةٍ
مرگ به ما چسبیده است حضرت در همین پاسخ کوتاه فلسفه زندگی حیات و مرگ را مطرح می‌کنند شاید هر یک از شما بگوئید این نگاه به زندگی امید به آینده باقی نمی‌گذارد، زیرا انسان هر لحظه به مرگ فکر می‌کند و اندیشیدن به مرگ لذت زندگی‌ را از میان می‌برد، به فرموده قرآن انسان لحظه لحظه مرگ را می‌چشد و ذائقه او با طعم مرگ آشناست یعنی همه کس می‌دانند مرگ تنها شامل مرگ حتمی بشر نیست بلکه شامل مرگ نعمت‌ها نیز می‌شود هر نعمتی که گذر زمان بر آن مترتب است در حالی که امید رشد و تکثیر به آینده آن می‌رود اما گذشته‌اش مرده و از بین رفته است. نعمت عمر نیز از این قانون استثناء‌ نیست اگر ما حال را درک می‌کنیم گذشته را از دست داده‌ایم این از دست دادن به معنای مرگ و از بین رفتن عمر است، اندیشیدن به مرگ نباید ناامیدی به همراه داشته باشد زیرا مرگ اصلاً از زندگی ما جدا نیست که به عنوان امری صعب و دور دست به آن بیاندیشیم بلکه در یک لحظه هم تولد لحظات جدید روی می‌دهد و هم مرگ لحظات گذشته، پس بنده باید برای هر لحظه عمر خویش چنان برنامه‌های خوب و مفیدی داشته باشد که چون زمان از او گرفته شود حسرت زمان از دست رفته را نخورد بلکه امید به بندگی در حال و آینده را داشته باشد زیرا او می‌داند اگر حال را خوب دریابد دیگر بعد از گذشت زمان حسرت و ناراحتی گذران عمر را ندارد، اگر هر یک از ما به این نتیجه برسیم که تمام لحظات زندگیمان فرصتی نو و مجددی است که خداوند به ما هبه کرده است و این فرصت شاید آخرین فرصت ما باشد برای آن لحظات بهترین تصمیمات را خواهیم گرفت.
در شرح حال مرحوم طبرسی گفته‌اند :‌ مرحوم طبرسی سکته کرد و از دنیا رفت، او را دفن کردند و بعد از مدتی نبّاش به کنار قبر او رفت تا قبر را نبش کند چون شروع به نبش قبر کرد متوجه شد مرده تکان می‌خورد خواست فرار کند که صدایی گفت: بمان، قبر را باز کن تا من بتوانم بیرون بیایم، مرحوم طبرسی در آن فاصله زمانی که در قبر زنده شده بود قبل از آنکه نباش به سراغ او برود نیّت کرده بود که اگر زنده بماند دست به کار خیر بزرگی بزند و یک دوره تفسیر قرآن بنویسد تفسیر مجمع البیان طبرسی حاصل همان تصمیم است، خداوند سبحان عمر دوباره را به او داد و طبرسی تفسیر خود را نوشت.
اگر هر یک از ما فکر کنیم که مرگ به ما چسبیده است چه تصمیمی برای حال و آینده خود می‌گیریم. آیا چنین نیست که نیّت‌های متعالی، همت‌های متعالی، کارهای خیلی عظیم را آغاز می‌کنیم وقتی زمان مرگ کسی فرا برسد نه او به آزار دیگران فکر می‌کند و نه دیگران به آزار او می‌اندیشند. اصلاً‌ کسی جرأت نمی‌کند حق و حقوق دیگری را پایمال کند.
حضرت با جواب احوال پرسی سائل تکلیف همه را روشن می‌کنند زیرا در این جواب بیان می‌دارند که ما در دنیا مسافریم سفر زمانی است که زود به پایان می‌رسد پس باید قدر لحظات آن را درک کرد.
حضرت در ادامه می‌فرمایند: « وَ النَّارُ مِنْ وَرَائِنَا »
عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ
و آتش پشت سر ما قرار دارد. آتشی که بسیار سوزان است قبل از آنکه به ادامه روایت بپردازیم در همین جا لازم است عرض کنیم وجود مقدس امام رضا (ع) می‌فرمایند: « آتش در مقابل من است» حضرت که در عین وصل خدای سبحان و جلوه تامه حضرت حق است همچنان پاسخ می‌دهند که آتش در مقابل ماست، اهل دل می‌گویند: حضرت فراق و دوری از خدای سبحان را آتش می‌دانند یعنی لحظه‌ای دوری و جدایی از حق آتشی است که روزگار بنده را تباه می‌کند سرمایه‌ی و موجودیت او را می‌سوزاند و از بین می‌برد حضرت می‌گوید: « ثُمَّ لَا نَدْرِی مَا یُفْعَلُ بِنَا » من نمی‌دانم که با ما چه می‌شود ؟ در توضیح این قسمت باید گفت: وجود مقدس امام رضا (ع) می‌گویند: هیچ کس نمی‌داند که آتش فراق مولی با او چه می‌کند و اثر این دوری در زندگی او چه می‌شود؟ بنده نمی‌داند در جایی که ابدیت رقم می‌خورد وضعیت او چگونه می‌شود او نمی‌داند در کجا قرار دارد در بهشت یا در جهنم.
وَ مَا لِی لا أَبْکِی وَ لا أَدْرِی إِلَی مَا یَکُونُ مَصِیرِی وَ أَرَی نَفْسِی تُخَادِعُنِی وَ أَیَّامِی تُخَاتِلُنِی وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ [فَوْقَ] رَأْسِی أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ فَمَا لِی لا أَبْکِی أَبْکِی لِخُرُوجِ نَفْسِی أَبْکِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی أَبْکِی لِضِیقِ لَحْدِی أَبْکِی لِسُؤَالِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِیَّایَ،
نکاتی در مورد مرگ
امام رضا(ع) می‌فرماید:
اِذا کانَ یَومَ القِیامَةِ یَقُولُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ لِمَلِکِ المَوتِ: یا مَلِکَ المَوتِ وَ عِزَّتی وَ جَلالی وَارتِفاعی وَ عُلُوّی لَاُذیقَنَّکَ طَعمَ المَوتَ کَما اَذِقتَ عِبادی.
زمانی که روز قیامت شود، خداوند عزیز و بزرگ به فرشته مرگ می‌فرماید: ای گیرنده جان! به عزت و بزرگی و بلندی و برتری ام قسم، مزه مرگ را به تو می‌چشانم چنانچه به بندگانم چشاندی.

قالَ الرِّضا(ع): اَکثَرُوا مِن ذِکَرَ المَوتِ؛ زیاد به یاد مرگ باشید.
اِنَّ ذِکرَ المَوتِ اَفضَلُ العِبادَةِ؛ به درستی که ذکر و یاد مرگ، برترین عبادت است.
اَکثِرُوا مِنْ ذِکرِ هادِمِ اللَّذّاتِ؛ زیاد به یاد مرگ باشید شکننده لذات و شهوات است.
مرگ انسانها مایه عبرت و بیداری زندگانی است البته اگر با دید بصیرت محور به آن نگاه شود. یاد مرگ، مایه تذکر و تنبه است که انسان هدف را فراموش نکند. یاد مرگ علاوه بر ایجاد تعادل روحی و اخلاقی انسان در سختیها و مشکلات، موجبات هشیاری و دقت نسبت به حقایق و وقایع مهم پیرامون و بی رغبتی به دنیا و آمادگی برای یک زندگی جاودان را فراهم می‌کند.
نکاتی در اسرار مرگ
امام رضا(ع) از پدر بزرگوارش نقل فرمودند که به امام صادق(ع) گفته شد:
صِفْ لَنَا المَوتَ؛ مرگ را برای ما وصف فرما.
حضرت فرمود: مرگ برای مۆمن خوشبوترین گلهاست که آن را می‌بوید و از بوی خوش آن از حال می‌رود و خستگی و درد از او منقطع می‌شود و برای کافر مانند نیش افعی و عقرب، بلکه سخت تر است.
سۆال شد: بعضی می‌گویند مرگ از تکه تکه شدن با اره و قیچی و کوبیده شدن با سنگ و چرخاندن سنگ آسیاب بر حدقه چشم سخت تر است.(آیا این سخن صحت دارد؟)
حضرت فرمودند: برای بعضی از کافرین و فاجرین همین طور است، آیا از این افراد، کسی را که این سختی ها را می‌کشد ندیده اند؟ اما آن چیزی که از این هم شدیدتر است، عذاب آخرت است. زیرا عذاب آخرت از عذاب دنیا سخت تر و شدیدتر است.
گفته شد: پس چرا ما می‌بینیم که جان دادن بعضی از کفار آسان است، در حالی که می‌خندد و سخن می‌گوید(و در آن حال) می‌میرد؟ و بعضی از مۆمنین هم اینگونه می‌میرند؟ اما بعضی از مۆمنین و کافرین در هنگام جان دادن، دچار سختی ها می‌شوند؟
حضرت فرمود: ما کانَ مِن راحَةٍ لِلمُۆمِنِ هُناکَ فَهُوَ تَعجیلُ ثَوابٍ؛ راحتی مو من در آن حال، ثواب و پاداش فوری و زودرس است.
وَ ما کانَ مِن شَدیدٍ فَتَمحِیصُهُ مِن ذُنُوبِهِ لِیَرِدَ الآخِرَةَ نَقِیّاً نَفیظاً مُسْتَحِقّاً لِلثَّوابِ الاَبَدِ، لا مانِعَ لَهُ دُونَهُ.
و سختی هنگام مرگ برای مۆمن، باعث پاک شدن از گناه است تا با پاکی و تمیزی به آخرت وارد شود و بدون هیچ مانعی استحقاق ثواب ابدی را داشته باشد.
وَ ما کانَ مِن سُهُولَةٍ هُناکَ عَلَی الکافِرِ فَلِیُوفی اَجرِ حَسَناتِهِ فِی الدُّنیا لِیَرِدَ الآخِرَةَ وَ لَیسَ لَهُ اِلّا ما یُوجِبُ عَلَیهِ العَذابَ.
و اما راحتی کافر در آن حال، بخاطر آن است که اجر نیکی های خود را به طور تمام و کمال در دنیا دریافت دارد و وقتی وارد آخرت می‌شود جز عذاب نبیند.
وَ ما کانَ مِن شِدَّةٍ عَلَی الکافِرِ هُناکَ فَهُوَ ابْتِداءُ عَذابَ اللهِ لَهُ، ذلِکُم بِاَنَّ اللهَ عَدلٌ لا یَجُورُ،...
و اما سختی جان کندن کافر، آغاز عذاب اوست و این بخاطر آن است که خداوند عادل است و ستم نمی‌کند.
نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر