ستمگرى پادشاه
وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ سُوءِ السَّرِیرَةِ، وَ احْتِقَارِ الصَّغِیرَةِ، وَ أَنْ یَسْتَحْوِذَ عَلَیْنَا الشَّیْطَانُ، أَوْ یَنْکُبَنَا الزَّمَانُ، أَوْ یَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ
از نشانه هاى فرومایگى و پستى روزگار مردم، حکومت ستمگران جور است هر چند بر پایه اسناد اسلامى و تجربه تاریخى دوره سلطه گرى ظالم همیشگى نیست ولى آثار تلخ و ناشایسته اى بر اوضاع جامعه باقى مى گذارد؛ که تا چندین نسل رنجورى آن آشکار است.
هنگامى که سلیمان نامه اى به وسیله هدهد به سوى ملکه سبا فرستاد تا تسلیم حق شوند و دست از پرستش بتان » بردارند. ملکه سبا در ابتداى تصمیم با بزرگان قوم خود مشورت کرد که با سلیمان چگونه برخورد کند تا آنان گفتند: ما
قدرت کافى داریم و مرد جنگیم ولى تصمیم سرزمینى مى گیرند با ابزارهاى قدرت و فشار نظامى وارد مى شوند پس گفت: « قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُواْ قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَ جَعَلُواْ أَعِزَّةَ أَهْلِهَآ أَذِ لَّةً وَ کَذَ لِکَ یفعَلُونَ
گفت: همانا پادشاهان هنگامى که [با ابزار، ادوات جنگى و سپاهى رزمى] وارد شهرى مى شوند، آن را تباه مى کنند وعزیزان اهلش را به ذلّت و خوارى مىنشانند و [آنان] همواره چنین مى کنند! در حقیقت ملکه سبا که خود «. آرى، اینچنین مى کنند » : این شیوه فکرى او درباره سلاطین صحیح بود؛ زیرا تأکید کرد پادشاه بود شاهان را خوب شناخته بود که برنامه آنان در دو چیز خلاصه مى شود: فساد انگیزى و ذلیل ساختن عزیزان
چرا که پادشاهان به آخور منافع خود مى اندیشند نه حقوق ملتها و آبادى و سربلندى دولتها، بنابراین اسباب اصلى عقب ماندگى امّتها آنانند. به این جهت مولا على علیه السلام فرمود: آفَةُ الْعُمْرانِ، جَوْرُ السُّلطانِ "آسیب آبادانى، ستم پادشاه است.
یا حکماى اسلامى گفته اند: لا قَحْطَ أَشَدُّ مِنْ جَوْرِ السُّلْطانِ
هیچ کمیابى سختتر از ستم شاهى نیست. دگرگونى زمانه بسیار زمینه عبرت آموزى است به ویژه که حاکمان، حامیان ستمگرى که دلگرم به تاج و تخت هستند در امواج روزگار زیان کارند.
امام على علیه السلام آن عارف و حقبین به این واقعیت اشاره فرمود:
هر که زمانه را امین داند همو به وى خیانت کند و هر که بر او بزرگى کند، خوار و حقیرش سازد و هر که بر وى خشم گیرد او نیز وى را به خشم آورد و هر که بدو پناه برد، او تسلیمش کند؛ چنین نیست که هر تیراندازى به هدف زند و هر شناخت زمان و سرگرمى هاى او نباید از نگاه عمیق مؤمن دور بماند؛ زیرا گاه سلطان تغییر کند، زمانه دگرگون شود گاهى از سوى دیگر، سست عنصرى حاکم سبب هرج و مرج در جامعه مى شود که اثرآن کمتر از ستمگرى او نیست بلکه بیشتر است.
از اینرو امیرمؤمنان على علیه السلام مىفرماید: خَوَرُ السُّلْطانِ اشَدُّ عَلَى الرَّعِیَّةِ مِنْ جَوْرِ السُّلْطانِ
سستى پادشاه بر مردم سختتر از ستمکارى پادشاه است.
زیرا ستم سلطان از فرد او صادر مى شود ولى ضعف و ناتوانى او در اداره امور کشور سبب ظلم و بى عدالتى در بین مردم مى شود و هر کسى به کسى دیگر ظلم مى کند در نتیجه ستمکارى افزونتر مى شود.
البته اطرافیان سلطان هم در شرارت و تجاوزهاى او نقش اساسى دارند؛ زیرا که آنان اسباب حمایت روحى و جسمى او را در جرأت دادن بر جنایتها فراهم مى سازند.
در مجلس امام صادق علیه السلام گفته شد: یا همسایه پادشاه باش یا همسایه دریا. »
حضرت فرمود: این ناممکن است، درستش این است که نه باید با پادشاه همسایه شد و نه با دریا؛ زیرا پادشاه تو را یعنى شاه به خاطر غرورش تو را رنج مى دهد و دریا هم با طوفانش نابودت «. مى آزارد و دریا سیرابت نمى کند
مى سازد. به هر حال خوشى هر دو زودگذر است.
صاحب کتاب جامع السعادات در باب اصلاح نفس قبل اصلاح غیر، اشرف اقسام عدالت را، عدالت سلطان مى داند ومى نویسد: پنهان نماند که برترین و مهمترین و بالاترین صُوَر سیاستها و شمول آن، عدالت سلطان است و دیگر ارکان عدالت » وابسته و در مرتبه بعدى آن است و با ستم سلطان؛ موجهاى آشوب به حرکت درآید و گروه آزمایشها انباشته گردد و بلاهاى زمانه فشرده شود. سختى هاى روزگار نو به هم رسد. کمال و ارزش را مانند سرگردان در بیابان بجویند ولى راهى براى رسیدن آن و راهنمایى و هدایتگرى براى نقشه آن نیابند. میدان علم و عمل و بررسى آثار و جایگاه آندو در ... ؟ گوشه و کنار مورد ستم قرار گیرد. پس یافت نشود که معیار و میزان در کسب کامیابى و خوشبختى ها چیست
بنابراین با دگرگونى این نظم و نظام امور؛ طبیعت اذهان و اعمال نفوس مختل مى گردد و انسانها در برنامه ری زى و شکل گیرى کارهایشان دچار سردرگمى مى شوند. این قانون طبیعى دنیاست که هر انسانى ستم پیشه باشد بنیان خود را سست کرده است و وسیله شکست خود را فراهم مى سازد.
امیرمؤمنان على علیه السلام سرانجامِ چنین کسى را این گونه بیان مى فرماید: مَنْ جارَ فى سُلْطانِهِ وَ اکْثَرَ عُدْوانَهُ، هَدَمَ اللَّهُ بنْیانَهُ وَ هَدَّ أَرْکانَه هر که در سلطنت خود ستم کند و دشمنى خود را بسیار سازد، خداوند پایه و ریشه او را ویران نماید.