ادامه شرح دعای هشتم امام زین العابدین علیه السلام «وَ مِنْ مَعِیشَهٍ فِی شِدَّهٍ». آنچه اینجا مطرح شده، این است که ما از زندگی در دشواری به خدا پناه میبریم.
معیشت به معنای زندگی است که همهی ما این معنا را درک میکنیم. شدت هم به معنای دشواری است و نقطهی مقابل آن فرج است که به معنای گشایش و راحتی است. حضرت سجاد (علیه السلام) میگویند: خدایا ما از زندگی در سختی و دشواری به تو پناه میبریم. حال ببینیم منظور ایشان چیست.
نوش دنیا بینیش نیست
طبع زندگی دنیایی، آمیختگی «شدت و فرج» یا «عُسر و یُسر» با یکدیگر است. خدای متعال دنیا را اینگونه خلق کرده است. حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه فرمودهاند:
«فَخَلَطَ حَلالَها بِحَرامِها، وَ خَيْرَها بِشَرِّها، وَ حَياتَها بِمَوْتِها وَ حُلْوَها بِمُرِّها».
خدا حلال و حرام، و خیر و شر، و مرگ و زندگی، و تلخی و شیرینی را در دنیا با یکدیگر آمیخته است؛ لذا سلامت و بیماری، جوانی و بیماری و... با هم دیده میشود. به همین علت خدای متعال، دنیا را به صورت خالص برای دوستان خود نداسته و از دشمنان خود هم دریغ نکرده است: «
لَمْ یُصْفِهَا اَللَّهُ تَعَالَى لِأَوْلِیَائِهِ وَ لَمْ یَضِنَّ بِهَا عَلَى أَعْدَائِهِ».دنیا اسفل السافلین و متاعی با مدت کوتاه است.
مؤمن بر سختیهای دنیا غلبه میکند
آمیختگی فرج و شدت و عسر و یسر، طبع دنیا است و دشواریها و فراز و فرودها هم جزء ذات زندگی است. معیشت که همان زندگی دنیوی است، با شدت آمیخته است.
مؤمن از رهگذر ایمان خود و ارتباطش با خدای متعال و فراخی روح و ظرفیت ایمانیاش، بر شدتهای عادی زندگی غلبه میکند و سختیها نهتنها برای او تهدید نیستند، بلکه فرصت هستند؛ زیرا ایمان او باعث میشود که این فراز و نشیبها برای او اذیتکننده و بازدارنده نباشد، و حتی پیشبرنده و بیدارکننده باشد. یکی از چیزهایی که از متن ایمان تراوش میکند، صبر است و انسان مؤمن، صابر است. صبر او باعث میشود که امور را مدیریت کند و از نظر روحی و روانی و قلبی و تدبیری، بر شرایط پیرامونش مسلط شود. توکل و حسن ظن او به خدای متعال، و صبر او که همگی محصولات ایمان هستند، باعث میشود بر دشواریها مسلط شود و آنها را به فرصتهایی برای کامیابی معنوی تبدیل کند. این نوع مواجههی انسان مؤمن با سختیها است.
پناه بردن به خداوند از سختیهای جانکاه
تا اینجا روشن شد که شدت و دشواری متن زندگی، چیزی نیست که انسان بخواهد از آن به خدای متعال پناهنده شود. پس چه قسم از دشواریها است که امام از آنها به خدا پناه میبرند؟!
آنها دشواریهایی هستند که بازدارنده از سیر تکاملی انسان، طاقتسوز و آسیبزننده، و به عبارتی تولیدکنندهی همّ و غم است و برای انسان، اشتغال جسمی و معنوی و فکری و روانی و ذهنی ایجاد میکند؛ به گونهای که شخص نتواند به مأموریت اصلی زندگی خود در دنیا به شایستگی بپردازد. مأموریت اصلی ما بندگی حضرت حق است و باید به آن اشتغال داشته باشیم؛ اما برخی از گرفتاریها و شدتها در زندگی پیش میآید که انسان را از کار اصلیاش که بندگی و سیر کمالی به سوی حضرت حق است، بازمیدارد. از این موارد باید به خدای متعال پناه برد.
این جنس از شدت، هم مادی و هم غیرمادی است. ما نمونههای مادیاش را در چند فراز قبلی گفتیم؛ از جمله «فقدان الکفاف» و «فقر الی الاکفاء» و... انسان گاهی در زندگی به شرایط چالشبرانگیز و فقر مادی دردسرساز دچار میشود یا کمبود امکاناتی که او را به اشتغال ذهنی و قرض و وام و مصیبت و مراجعه به این و آن و تخفیف شخصیت و... وادار میسازد. از اینها باید به خدای متعال پناه برد.
امام (علیه السلام) در اینجا این دشواریهای بازدارنده را توسعه میدهند و مواردی اعم از آنچه گفتهشده را اضافه میکنند.
پس مشکلاتی است که سازمان زندگی و عیش را به هم میریزد و دین و ایمان انسان را در معرض خطر قرار میدهد. ما از آن موارد به خدا پناه میبریم.
از ساختار جملهی «وَ مِنْ مَعِیشَهٍ فِی شِدَّهٍ» روشن میشود که منظور زندگیای است که در متن شدت قرار گرفته و شدت آن را محاصره و بر آن غلبه کرده است. جمله میخواهد این را بیان کند؛ و الّا شدت در کنار فرج، جزء طبع زندگی است.
مصادیق سختیهای طاقتفرسا در زندگی
۱. یک نمونه، مشکلات مادی بود که در دو جملهی قبلی بیان شد.
۲. نمونهی دیگر، مشکلات جسمی و بیماریهای خاص و سخت است؛ از قبیل نقص جسمانی یا دردهای شدید که قرار را از انسان میگیرد. این نوع مریضیها در زمان ما کمی زیاد شده است. برخی بیماریها در متن زندگی، در کنار سلامتی است که پیشبرنده هم هست؛ اما برخی بیماریها نظیر سرطان، دردها و مشکلات و فغانها و فریادها و بیخوابیها را در پی دارد که نهتنها زندگی خود شخص، بلکه زندگی خانوادهاش را نیز به تاراج میبرد.
۳. مورد دیگر، تنگناها و فشارهای روانی است؛ نظیر ترسهای پیشرفته، فوبیها، اضطرابها و افسردگی. جسم به حسب ظاهر سالم است، اما چنان از نظر روانی در هم پیچیده میشود که فلج است. این هم از جمله مشکلاتی است که در روزگار ما خیلی شایع است. خیلی وقتها شخص مبتلا، برای راحتی خود دست به خودکشی میزند.
۴. نمونهی دیگر، تنگناهای ناشی از زندگی در حکومت طاغوتی است که فضای ناامن برای مؤمنین ایجاد میکند. این مورد را قبلاً ذیل واژهی سلطان توضیح دادیم.
۵. مورد دیگر، سختیهای ناشی از مشکلات محیطی است. ممکن است انسان گاهی در محیطی زندگی کند که طاغوتی نیست و بلکه یاقوتی است، اما باز هم ناامن است؛ مثلاً انسان در محلهای زندگی میکند که از در و دیوار آن ناسازواری میریزد؛ نظیر همسایههای بد و چشمهای ناپاک. زندگی در چنین مکانی باعث میشود انسان هر روز احساس تلخکامی کند.
۶. نمونهی دیگر، یار ناسازگار در زندگی است. جهنم دنیایی، این است که انسان در زندگی خود به همسر ناسازگار مبتلا شود. نمونههایی دیدهام که زوجین شبانهروز تقاضای مرگ میکنند و حتی امکان طلاق هم نیست. برخی دنبال خیالات و زندگی رمانتیک هستند. اما تا وارد زندگی میشوند، ناخوانی سلیقه رخ میدهد؛ لذا قهر میکنند و تقاضای طلاق میدهند. ناهمخوانی سلیقهها جزء طبع زندگی است و اتفاقاً زندگی را قشنگ میکند، اما برای برخی آدمهای ناصبور و تربیتنشده، شکننده است. ناسازگاری زندگی را جهنم میکند.
با نگاه به زندگی خود و دیگران، میتوان نمونههای دیگری از مشکلات جانکاه یافت. در مجموع همهی چیزهایی که نفس شخص را بند میآورد و برای او همّ و غمّ فوقالعاده ایجاد میکند، از مصادیق مشکلاتی است که باید از آنها به خدا پناه برد.
پیشگیری و مدیریت معضلات زندگی
این شدتها دارای عوامل شناخته و ناشناخته، قابل مدیریت و غیرقابل مدیریت هستند. گاهی عوامل مشکلات را میشناسیم که قابل برنامهریزی است. گاهی هم با آنکه میشناسیم، غیرقابل مدیریت است. از این جهت خیلی متنوع هستند. در هر یک از این موارد، «نَعوذُ بِکَ» معنای خاص خودش را پیدا میکند.
شدتهای حاصل از سوءتدبیر و سوءعمل و سوءخُلق و سوءفکر ـ که به نظر، همهی موارد قبلی به همین مورد برمیگردد ـ بازدارنده و شکننده هستند و ایمان و دین انسان و عیش حقیقی را به مخاطره میاندازند. اینها، هم قابل پیشگیری هستند و هم قابل معالجه. تا زمانی که پیش نیامدهاند، انسان میتواند با حسن تدبیر و حسن عمل و حسن خلق و حسن فکر، پیشگیری کند. اگر پیشگیری نکردی و پیش آمد، تقصیر خودمان است. به تعبیر قرآن: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَيْديکُمْ؛و هر [گونه] مصیبتی به شما برسد، به سبب دستاورد خود شما است». اگر هم یک وقت معضلی پیش آمد، انسان میتواند آن را درمان کند. مثلاً با حسن تدبیر آنها را درمان کند و در بسیاری موارد، یکی از مصادیق حسن تدبیر، هجرت است. کسانی که ترس از هجرت و ترک موطن دارند، مشکلات فراوانی برایشان پیش میآید.
در هر موردی به حسب خود، حسن تدبیر، معنای خاصی پیدا میکند.
یک سری موارد هم هست که عوامل ناشناخته یا شناختهشدهی غیرقابل مدیریت دارد. نظیر برخی بیماریها که آن را میشناسند، اما میگویند نمیشود برای آن کاری کرد. برخی از ناامنیهای محیطی هم از این قبیل هستند و اگر در زندگی انسان پیش بیاید، خیلی اذیتکننده و دشوار است.
علت اصلی ایجاد تنگنا در زندگی
آیهی ۱۲۴ سورهی مبارکهی طه از مصادیق بحث ما است. خدای متعال در این آیه، یکی از علتهای اصلی ابتلا به تنگناهای نفسگیر در زندگی را معرفی میکند و میفرماید:
«وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْکًا؛ و هر کس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت». این از آیاتی است که به ما قاعده میدهد. برخی آیات قرآنی قاعده میدهند و روی آن قاعده، میشود صدها فرع استخراج کرد. آیه به صورت موجبهی کلیه بیان میدارد که هر کس از یاد من رویگردان شود، به طور قطعی و حتمی و بدون تردید، زندگی نکبتبار و پر از شدت و سختی خواهد داشت. کلمهی «ضنک» به معنای تنگنا و خفقان است.
مثال واضح معیشت ضنک، قبر و فشار قبر است. انسان را آن زیر میاندازند و خاک روی او میریزند. گاهی اوقات زندگی چنین حالتی پیدا میکند. در ادامهی آیه، پردهی بعدی کنار میرود و آن پردهی قیامتی است:
«وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى». چنین کسی را در قیامت هم کور محشور میکنیم. ویژگی قیامت، تماشا کردن است و پردهها برای دیدن کنار میرود؛ اما این انسان در روزی که روز دیدن است، کور میشود. اعتراض میکند و میگوید:
«رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ کُنْتُ بَصِيرًا؛چرا مرا نابينا محشور کردى با آنکه بينا بودم؟». جواب خدا خیلی سنگین است:
«کَذَلِکَ أَتَتْکَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَکَذَلِکَ الْيَوْمَ تُنْسَى؛همانطور که نشانههاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز همانگونه فراموش مىشوى». از «
کَذَلِکَ الْيَوْمَ تُنْسَى»، مجازاتی بالاتر نداریم. اینجا کسی مثل حضرت آقای حقشناس را میخواهد که بفهمند این آیه چه میگوید! اگر میفهمیدیم، اینطور آسوده زندگی نمیکردیم. محل کلام بخش اول است که میگوید اگر کسی از یاد خدا رویگردان شود، روی خوش در زندگی نخواهد دید.
شاید در ذهن شما این پرسش پیش آید که ما خیلیها را میشناسیم که کاری به خدای متعال ندارند و اعراض از ذکر دارند، اما خیلی خوش هستند و ویلا و عیش و نوش و... دارند؛ پس این آیه چه میگوید؟!
در این باره دو پاسخ داده شده است. یک پاسخ این است که بعضی مفسرین گفتهاند معیشت ضنک برای برزخ است، چنانکه قسمت آخر آیه برای قیامت است. یکی از آیاتی که برای اثبات برزخ به آن استناد میشود، همین آیه است. این عده میگویند کلمهی معیشت را به معیشت دنیایی تفسیر نکنید؛ چراکه به عیش برزخی اشاره دارد. کسانی که از یاد حق رویگردان شدند، از لحظهای که میمیرند، فشار قبر و تنگنا دارند.
پاسخ دوم از مرحوم علامه طباطبایی است. ایشان معیشت ضنک را به زندگی دنیا تعبیر میکنند و میگویند: اینها در دنیا سختی میکشند و این تنگنا را میبینند. علامه میگوید: آنکه از خدای متعال رویگردان شد، چیز دیگری غیر از همین دنیا ندارد و تعلق خاطر او فقط به دنیا خواهد بود. آن وقت دنیا همان کاری را میکند که باید بکند؛ یعنی وقتی به دنیا رو آورد، هیچگاه به آرامش نمیرسد و هر چه جلوتر میرود، فضا برای او تنگتر میشود و اضطراب و ترس بیشتری دارد. ترس از دست دادن دنیا و مرگ مدام به سراغ آنان میآید و نمیتوانند از آن فرار کنند. خدا میداند که مرگ چه کابوسی برای این بیچارهها است! انسان هیچوقت با دنیا به رضایت قلبی نمیرسد و قلب انسان فقط در پرتو ذکر الله به آرامش میرسد. اینها در ظاهر خوشیهایی دارند، اما پرده را کنار بزن و ببین که چه مصیبتهایی دارند.
این بیان پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) است که فرمودند:
«مَنْ أَصْبَحَ وَ الدُّنْیَا أَکْبَرُ هَمِّهِ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ وَ أَلْزَمَ قَلْبَهُ أَرْبَعَ خِصَالٍ هَمّاً لَا یَنْقَطِعُ عَنْهُ أَبَداً وَ شُغُلًا لَا یَنْفَرِجُ مِنْهُ أَبَداً وَ فَقْراً لَا یَبْلُغُ غِنَاهُ أَبَداً وَ أَمَلًا لَا یَبْلُغُ مُنْتَهَاهُ أَبَدا».اگر کسی بزرگترین همّ او دنیا شد، نزد خدای متعال هیچ جایگاهی ندارد و خدای متعال دل او را قرین چهار ویژگی میکند: اول: همّی که از او هرگز جدا نمیشود؛ دوم: درگیری که از آن رهایی ندارد؛ سوم: فقری که هیچ غنایی پشت سر آن نیست که همان حرص باشد؛ چهارم: امل و آرزویی که هیچوقت به آن نمیرسد.
در دعای هفتم صحیفه سجادیه، به خداوند چنین عرضه میداریم:
«وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بیمَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ؛ بلایی بر من فرود آمده که سختی و سنگینی آن مرا در هم شکسته و گرفتاریهایی بر من حملهور شده که تحملش برای من دشوار است». دعای هفتم صحیفه از جمله دعاهایی است که انسان میتواند به وسیلهی آن، هم به عنوان پیشگیری و هم به عنوان درمان به خدا پناه ببرد.
4راه حل برای رفع تنگی معیشت
در کلام معصومین علیهم السلام یکسری سفارشات در خصوص رفع تنگی معیشت و فراوانی رزق و روزی شده است که اگر انسانی با عمق ایمان و اعتقاد به آنها عمل کند آثار و برکاتش را در زندگی خود خواهد دید، البته گفتن این ذکرها و عمل به این سفارشات زمانی موثر خواهد شد که انسان زندگی پاکی داشته باشد و حلال و حرام برایش مهم باشد یعنی کاری نکند که با دست خودش روزیاش کم شود.
از خدا آمرزش بخواهید
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره اینکه چه ذکرهایی برای رفع تنگی معیشت خوب است، فرمودند:
«هر که خداوند متعال به او نعمتی ارزانی دارد، باید خداوند متعال را حمد و سپاس گوید و هر که روزیش به تأخیر افتد از خداوند آمرزش بخواهد.»
زیاد تکبیر بگویید
ایشان همچنین میفرمایند:
«کسی که در روزی خود تأخیر و تنگی بیند، باید زیاد تکبیر بگوید و کسی که اندوهش زیاد شود، بسیار استغفار کند.»
پیوسته با طهارت باشید
همچنین وقتی به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض شد که دوست دارم روزیم زیاد شود؛ ایشان اینگونه پاسخ دادند:
«پیوسته در حال طهارت و پاکیزگی باش، روزیت افزایش مییابد.»
صدقه زیاد دهید
آن حضرت همچنین فرمودند:
«صدقه زیاد بدهید، تا خداوند به شما روزی بدهد.»
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: مَنِ انْقَطَعَ اِلَى اللّهِ کَفاهُ اللّهُ کُلِّ مَۆُنَةٍ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنِ انْقَطَعَ اِلَى الدُّنْیا و َکَلَهُ اللّه اِلَیْها؛
هر کس از غیر خدا بِبُرد، خداوند، هزینه زندگى او را تأمین مىکند و از جایى که انتظار ندارد، روزىاش مىدهد؛ امّا هر کس چشم امیدش به دنیا باشد، خداوند، او را به دنیا وا مىگذارد. (نهج الفصاحه ص 731، ح 2796 )
خمس وسیله ای برای رشد و کمال انسان و موجب جلب روزی میشود. با ادای خمس به قصد قربت و بریدن از دنیا، انسان علاوه بر انجام وظیفه، خود را از گناهان پاک نموده و وسیله وسعت و فراوانی رزق خود را فراهم مینماید. امام رضا (علیه السلام) در این باره میفرمایند: «پرداخت خمس کلید جلب روزی و وسیله آمرزش گناهان است»
صله رحم و وسعت رزق
صله رحم به معنای ارتباط همراه با لطف و احسان به خویشان نسبی است، و در اسلام خیلی به آن سفارش شده است. از حضرت علی(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «با خویشاوندانتان پیوند و رفت و آمد داشته باشید، هر چند آنان با شما قطع رابطه کرده باشند».
«صلوا ارحامکم و ان قطعوکم».
در سخنان معصومین(علیهم السلام) برای صله رحم، فواید و آثار دنیوی و اخروی فراوانی ذکر شده است که به چند نمونه اشاره مینماییم:
حضرت امام باقر(علیه السلام) فرموده است: «صله ارحام، اعمال را پاک، اموال را افزون، بلاها را دفع، حساب را آسان میکند و اجل را به تأخیر می اندازد».
«صلة الارحام تزکی الاعمال و تنمی الاموال و تدفع البلوی و تیسر الحساب و تنسیء فی الاجل».
امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «صله رحم، اخلاق را نیکو، دست را بخشنده، دل و جان را خوش میسازد، رزق را میافزاید و اجل و مرگ را به تأخیر میاندازد».
«صلة الارحام تحسن الخلق و تسمح الکف و تطیب النفس و تزید فی الرزق و تنسئ فی الاجل».
به این حدیث تکاندهنده توجه کنید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «ما چیزی را جز «صله رحم» سراغ نداریم که [به طور مستقیم] عمر را زیاد کند، تا آن جا که گاهی تا زمان مرگ یک نفر، سه سال مانده است، ولی او اهل صله رحم میشود. آن گاه خداوند، سی سال بر عمرش میافزاید و سی و سه سال دیگر زنده میماند. و گاهی اجل کسی سی و سه سال است، به خاطر قطع رحم و گسستن رابطههای خویشاوندی، کاهش مییابد و اجلش سر سه سال فرا میرسد».
با توجه به توسعه معنای رزق، افزایش عمر نیز، علاوه بر فزونی اموال، از مصادیق رزق محسوب میشود.
صدقه و وسعت رزق اخبار و روایات وارده در فضیلت صدقه بسیار است و فواید زیادی برای آن بیان شده است؛ مانند این که صدقه سبب زیادی رزق و روزی، شفای بیماری ها، دوری آتش جهنم، دفع هفتاد بلا و مصیبت در دنیا، طولانی شدن عمر و … میشود.
صدقه
صدقه دادن حتی به مقدار بسیار اندک، میتواند موجب جلب رحمت خداوند گردد. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: بیماران خود را با صدقه درمان نمایید و با دعای خود بلایا را دور گردانید و رزق و روزی خود را نیز با صدقه دادن از خداوند درخواست نمایید
به عبارتی، صدقه نوعی تجارت با خدا به شمار میآید. در این زمینه، امام صادق(علیه السلام) به فرزندشان فرمودند که فلان مقدار صدقه بده و در پاسخ فرزندشان که اظهار داشتند: اگر این مبلغ را به عنوان صدقه پرداخت نماییم، دیگر چیزی برایمان باقی نمیماند، فرمودند که خدا عوض آن را به ما میدهد چون صدقه کلید روزی است.
نماز شب و وسعت رزق
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که مردى نزد امام از تهی دستى زبان به گله گشود و گله از حدّ گذراند تا آن جا که نزدیک بود از گرسنگى نیز گله کند. امام (علیه السلام) به او فرمود: اى مرد! آیا نماز شب مىخوانى؟ عرض کرد: آرى. امام (علیه السلام) به همراهش رو نموده و فرمود: آن کس که میپندارد که نماز شب میخواند و روز گرسنه مىماند دروغ مىگوید. به راستى که خداى گرامى و بزرگ با نماز شب، روزى روز را بر عهده گرفته است.
در روایت دیگری آن حضرت(علیه السلام) میفرماید: «نماز شب، چهره را نورانی، بوی بدن را خوش و موجب جلب روزی میشود».
«وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: صَلَاةُ اللَّیْلِ تُبَیِّضُ الْوَجْهَ وَ صَلَاةُ اللَّیْلِ تُطَیِّبُ الرِّیحَ وَ صَلَاةُ اللَّیْلِ تَجْلِبُ الرِّزْق».
خمس و وسعت رزق
خمس یکی از فرایض و واجبات دین اسلام است. قرآن مجید در بیان اهمیت آن، ایمان را با آن پیوند زده است و میفرماید: «بدانید آنچه را که سود میبرید، یک پنجم آن ،برای خدا و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و خویشاوندان او و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است، اگر به خدا ایمان دارید و … ».