در ادامه شرح دعای هشتم صحیفه امام زین العابدین علیه السلام به این عبارت میرسیم:
وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ میتَةٍ عَلى غَیْرِ عُدَّةٍ: خدایا به تو پناه میبریم از مرگ بدون آمادگی.
مرگ، امیدبخشترین بخش زندگی مومن در این دنیا و دروازهی ابدیت است. مرگ، پیک خوشخبر برای ملاقات رضوان حضرت حق و پایاندهندهی غمها و اندوهها و حسرتها و دردها و رنجها است. مصداق واقعی ؛ یُسر بعد عُسر، یا همان آسانی پس از سختی است. مرگ به نص کلام الهی، شربتی جانفزا برای انسان است که با چشیدن و نوشیدن آن، این امکان را پیدا میکند که به مقامات لائق خودش دست پیدا کند. و به همین جهت در آیه قرآنی بر حیات مقدّم شد: " الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛ همان که مرگ و زندگی را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید."
اما این شیرین ترین شربت، اگر بدون آمادگی باشد از تلخ ترین زهر ها خواهد شد، لذا پیشوایان الهی از عدم آمادگی هنگام مرگ به خدا پناه میبردند، و عرضه میداشتند:" نَعُوذُ بِکَ مِنْ میتَةٍ عَلى غَیْرِ عُدَّةٍ: خدایا به تو پناه میبریم از مرگ بدون آمادگی."
در روایت آمده که امام علی (علیه السلام) بعد از نماز عشاء در کوفه سه بار مردم را صدا مى زدند و به آنها مى فرمودند: اى مردم آماده حرکت شوید! خداوند شما را رحمت کند، اینک بانگ کوچ کردن در میان شما دمیده شده و خود را آماده این سفر سازید. "
استعداد براى موت
در روايات اهل بيت بابى بسيار مهم به عنوان آمادگى و استعداد براى موت عنوان شده که دانستن ديدگاههاى آن بزرگواران که آگاه به همه حقايق بودند در اين زمينه لازم است.
از حضرت عسگرى (ع) از پدران بزرگوارش روايت شده:
«
قيل لاميرالمؤمنين (علیه السلام) ماالاستعداد للموت؟ قال: اداء الفرائض، واجتناب المحارم، والاشتمال على المکارم، ثم لايبالى أوقع على الموت، ام وقع الموت عليه، والله مايبالى ابن ابيطالب اوقع على الموت، ام وقع الموت عليه:
به اميرمؤمنان گفتند: آمادگى براى مرگ و استعداد براى انتقال از دنيا به آخرت به چه امورى است؟ حضرت پاسخ داد: عمل به واجبات الهى، دورى جستن از همه حرامها، احاطه داشتن ارزشهاى اخلاقى بر درون و برون، سپس براى کسى که آراسته به اين حقايق باشد باکى نيست که او در کام مرگ افتد، يا مرگ بر او واقع شود، به خدا سوگند پسر ابوطالب هيچ باک و دغدغهاى ندارد از اين که به مرگ افتد، يا مرگ او را فرا گيرد.
امام (علیه السلام) در خطبه معروف به وسيله ميفرمايد:
«
لاغائب اقرب من الموت، ايها الناس انه من مشى على وجه الارض فانه يصير الى بطنها، والليل والنهار مسرعان فى هدم الاعمار، ولکل ذى رمق قوت، ولکل حبة آکل وانت قوت الموت، وان من عرف الايام لم يغفل عن الاستعداد، لن ينجو من الموت غنى بماله، ولافقير لاقلاله:»
غائب از نظرى نزديکتر از مرگ نيست، اى مردم بيترديد هرکه بر پشت زمين قدم ميزند، به سوى زيرزمين و خانه گور ميرود، شب و روز شتابانه در نابود کردن عمر درکارند، براى صاحب جانى رزقى است، و براى هر دانه نباتى خورندهاى است، و تو اى انسان خوراک مرگى، روزگار شناس، و قدر دادن عمر از مهيا نمودن خود براى مرگ به وسيله ايمان و عمل غفلت نميورزد، ثروت مند با نيروى ثروتش راه نجاتى از مرگ ندارد، و تهيدست و فقير به خاطر تهيدستىاش از مرگ در امان نميماند.
حضرت باقر (علیه السلام) ميفرمايد اميرمؤمنان در کوفه پس از خواندن نماز عشا سه بار مردم را ندا نداد تا جائى که اهل مسجد صداى حضرت را شنيدند:
«ايها الناس تجهزوا رحمکم الله فقد نودى فيکم بالرحيل، فما التعرج على الدنيا بعد نداء فيها بالرحيل، تجهزوا رحمکم الله وانتقلوا بافضل مابحضرتکم من الزاد وهو التقوى، واعلموا ان طريقکم الى المعاد، وممرکم على الصراط، والهول الاعظم امامکم، وعلى طريقکم عقبته کؤد، ومنازل مهولة مخوفة، لابد لکم من الممر عليها والوقوف بها فاما برحمة من الله فنجاة من هولها و عظم خطرها، وفظاعة منظرها وشدة مختبرها واما بهلکة ليس بعدها انجبار؟؟:»
مردم خدا شما را رحمت کند، با ابزار و وسائل لازم آماده شويد که شما را به کوچ کردن از دنيا خوانده اند، با دعوت شدنتان به کوچ از دنيا اين توقف و درنگ بر دنيا چيست؟ برترين چيزى را که در اختيار داريد و آن تقواست به آخرت خود انتقال دهيد، بدانيد که نهايتاً راه شما به سوى معاد، و عبورتان بر صراط است، هول و ترس بزرگتر پيش روى شماست، در مسيرتان عقبه سخت و پرمشقتى وجود دارد، و منازل هولناک و ترس آورى قرار دارد، که شما را عبور از آنها و توقف در آنها چارهاى نيست، نجات از امور ترسناک دنياى بعد، و بزرگى شأن و مقامش، و زشتى منظرههايش، و سختى عالم و آگاه به حقيقت اعمالش از طريق رحمت خدا ميسر است، يا نهايتاً افتادن در چاه هلاکتى است که پس از آن روشکستگىاش جبران ندارد.
از معصوم (علیه السلام) روايت شده:
«حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا، و زنوا اعمالکم بميزان الحياء قبل ان توزنوا:» وجودتان را پيش از آن که به محاسبه بکشند، خود به محاسبه بکشيد، و اعمال و کردارتان را در ترازوى حيا بسنجيد، پيش از آن که آنها را بسنجند و محکومتان کنند.
روايت شده يحيى (علیه السلام):
«يفکر طول الليل فى امر الجنة والنار، فيسهر ليله ولايأخذه نوم، ثم يقول عندالصباح: اللهم اين المفر واين المستقر؟ اللهم الا اليک:»
همه شب را در مسئله بهشت انديشه ميکرد، شبش را بيدار بود و خواب او را در کام خود نميبرد، سپس هنگام صبح ميگفت: خدايا راه فرار کجاست، و استقرار در چه ناحيهاى است، خدايا مفر و مستقر جز به سوى تو نيست.
از حضرت باقر (علیه السلام) روايت شده:
«ينادى مناد کل يوم: ابن آدم لد للموت، واجمع للفناء وابن للخراب:»
فرزند آدم به دنيا آور براى مردن، اندوخته کن براى از بين رفتن بنا کن براى خراب شدن.
از رسول خدا سؤال شد:
«اى المؤمنين اکيس؟ قال: اکثرهم ذکرالموت، اشدهم لاستعداداً:»
کدام يک از مؤمنان زيرکتر است؟ فرمود: آن که بيشتر ياد مرگ است، و در مهيا شدن براى موت از همه کوشاتر است.
از حضرت صادق (علیه السلام) روايت شده:
«جاء جبرئيل الى النبى فقال: يا محمد عش ماشئت فانک ميت، و احبب من شئت فانک مفارقه، واعمل ما شئت فانک ملاقيه:»
هرگونه که خواهى زندگى کن بيترديد ميميرى، و هرکس را بخواهى دوست داشته باش يقيناً از او جدا ميشوى، و هر کارى ميل دارى انجام ده که بيشک همان را ديدار خواهى کرد.
به حضرت زين العابدين گفتند: بهتر چيزى که عبد براساس آن ميميرد چيست؟ فرمود:
«ان يکون قد فرغ من ابنيته و دوره و قصوره، قيل وکيف ذلک قال: ان يکون من ذنوبه تائبا، وعلى الخيرات مقيماً يرد على الله حبيبا کريماً:»
اين که از بناها و خانهها و قصرهايش آسوده و آزاد گردد، گفتند: چگونه اين آسودگى ميسر است؟ فرمود: پيش از مرگش با توبه واقعى از گناهانش پاک شود، و بر انجام خيرات پابرجا باشد، و محبوب و بزرگوار بر خدا وارد گردد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«اذا آويت الى فراشک فانظر ماسلکت فى بطنک وماکسبت يومک، واذکر انک ميت وان لک معاداً:»
چون در رختخواب استراحتت جاى گرفتى با دقت بنگر که چه لقمهاى وارد شکمت کردى، و در امروزت چه به دست آوردى، و توجه داشته باش که مرگت حتمى است و براى تو بدون ترديد بازگشتى به سوى خداست.