به گزارش روابط عمومی دفتر امام جمعه شهرک طالقانی، حجت الاسلام و المسلمین سید سلمان هاشمی در خطبه های اول نماز جمعه این هفته در ادامه مبحث هفته های گذشته با توجه به "معنای حمیت" عنوان کرد:
رسیدیم به بند هشتم دعای هشتم صحیفهی سجادیه که: «اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَکَاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَکَةِ الْحَمِیَّةِ» هشتمین مورد که محل بحث ما است، «ملکه الحمیه» است.
«اعوذ بک» هم مقام پیشگیری است و هم مقام درمان؛ هم دفع است و هم رفع. برای شما که بحمدالله از دوستان عزیز و خوب ما هستید، انشاءالله مقام پیشگیری باشد. یعنی وقتی بحث میشود، ببینید که به آن مبتلا نیستید. اما فراموش نکنید که نفس همیشه در معرض ابتلا است. انسان مؤمن دائماً باید مترصد باشد که به این مصیبتها مبتلا نشود؛ چراکه ابتلای به آنها عواقب خیلی سنگینی دارد. این شناختی که برای دوستان انشاءالله در این مباحثه پیدا میشود، جلوگیری از ابتلا کند. اما اگر نشانههایی از ابتلا میبیند و هنوز کاملاً مبتلا نشده است، سریع جلوگیری کند و اگر دیدید که ابتلای وسیعی دارید و باید «دست به کاری زنم که غصه برآید»، باید یک عملیات جهادی سنگین را برای معالجه آغاز کنید. پس این «اعوذ بک» شامل همهی اینها میشود و چقدر خوب است که جوانهای عزیز ما که صفای باطن دارند و هنوز به خیلی از اینها مبتلا نشدهاند، عصمت خود را با این پناهندگی حفاظت کنند، این مصیبتها را بشناسند و به آن مبتلا نشوند.
بعضی جاها معلوم میشود که بحثهای بیدارکنندهی اخلاقی و یادآوریها و پند و نصایحی که از جانب اولیای خدا مطرح شده، چقدر در جوانی مغتنم است و عصمت میآورد. مثلاً همین دعای هشتم را یک جوان 16-17 ساله برای خودش روان کند، حقیقتاً او را در چه سپر حفاظتی قرار میدهد و از حرص و غضب و شهوت و... حفظ میکند. این نصایح به دل او بنشیند و ذهنش راجعبه این آسیب مقداری روشن شود و همیشه خودش را صیانت کند و این دعا را در دستور کار خود قرار دهد و مرتب به آن مراجعه کند. حیف که جوانهای ما بیخبرند و خوش به حال جوانهای عزیزی که در این جلسه یا جلسات مشابه حضور مییابند و گوش دل را به روی کلام خدا و کلام اولیای خدا باز میکنند.
به هر حال معنای عبارت «اعوذ بک» را یادآوری کردیم و ضمناً معلوم میشود که اینها چقدر مصیبتهای بزرگی هستند که انسان باید در مقام استعاذه و پناهندگی به حضرت حق قرار بگیرد.
اما حال در مورد «ملکه الحمیه»؛ ملکه بیشتر به معنای رسوخ و قوّت است و حمیت هم از ریشهی «حمی» یک نوع حرارت است که از چیزی برمیخیزد. حمیت حرارت و حالت اشتعالی است که بر اثر جنبیدن نفس اماره در انسان پدید میآید. آن گرما و حرارت نفس اماره را حمیت گویند؛ با ملاحظه اینکه گاهی این اشتعال و گرمای نفس ناشی از احساس عار و ننگ در انسان است. این ننگ و عار اگر ناشی از یک احساس و درک عقلانی باشد، میشود «حمیت عاقلانه» که نهتنها نباید از آن کناره گرفت، بلکه باید خود را به آن رساند. اما اگر ناشی از جنبش نفس اماره باشد، آن ننگ و عار منشأ آن جهل است و میشود «حمیت جاهلی» که باید از آن به خدای متعال پناه ببریم.
اجمالاً تیتر بحث «حمیت» است و «ملکه الحمیه» حالتی است که این موضوع در انسان ریشه دوانده، قدرت گرفته و رسوخ کرده است. کلماتی که به این کلمه نزدیکند اینها است: غیرت، عصبیت.
در قرآن کریم واژهی «حمیت» به معنای منفیاش در آیهی 26 سورهی مبارکهی فتح آمده است: «إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ؛ آنگاه که کافران در دلهاى خود، تعصّب [آن هم] تعصّب جاهلیّت ورزیدند». این آیهی کریمه تکلیف ما را کاملاً روشن میکند. در ادامه هم داریم: «فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَى وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا؛ پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خویش و بر مؤمنان فرو فرستاد، و آرمان تقوا را ملازم آنان ساخت، و [در واقع] آنان به [رعایت] آن [آرمان] سزاوارتر و شایسته [اتّصاف به] آن بودند». کلمهی تقوا درست میشود که نقطهی مقابل حمیت جاهلی است. شناخت این آیه در مسیر بحث خیلی به ما کمک میکند در شناخت حمیت جاهلی و شناخت نقطهی مقابل که سکینت مؤمنانه است که بستر اصلی تقوا است.
منشأ حمیت
برمیگردیم به «ملکه الحمیه» که باید از آن به خدای متعال پناه ببریم. این حمیت وقتی ریشهیابی میشود، میبینیم که ریشهی آن، محبت و دوستی است! انسان حامی چیزی است که دوستش دارد. آنچه که شما را به حمایت برمیانگیزاند و شما را به جانبداری میکشاند، محبت و دوستی است. این برخورد گرم و صمیمانه و جانبدارانهی ما نسبت به کسی یا چیزی که به آن محبت داریم، امری کاملاً طبیعی و محصول محبت است. خود حمیت بر این اساس، حسن و قبح ذاتی ندارد و نه میتوانیم بگوییم خوب است و نه میتوانیم بگوییم بد است؛ بلکه باید ببینیم بر اساس چه نوع محبتی این حمیت رخ میدهد. اگر آن محبت، الهی و خردمندانه باشد، حمیتش میشود خدایی و عاقلانه. اما اگر آن محبت، جاهلانه و شیطانی باشد، این حمیت هم میشود حمیت جاهلانه و شیطانی یا همان عصبیت. باید ببینیم در مرز عقل است یا خیر.
حمیت خدایی و عاقلانه، همان حمیتی است که بر مدار تقوا است و عمدتاً واژهی غیرت را با خودش دارد؛ چنانکه در روایت وارد شده: «ان الله تعالی غیور یحبّ الغیره» یا در روایت دیگری دارد: «یحبّ کل غیور». این یک صفت الهی و خدایی است که انسان باید آن را در خود زنده و تقویت کند. محبت خدا، دین خدا، رسول خدا و اهل بیت باعث میشود ما نسبت به این امور و هر چه که با خدای متعال و دین الهی نسبت دارد، غیرت و حمایت و جانبداری داشته باشیم. این خیلی پسندیده است. نتیجهاش هم این است که دین در وجود او زنده است. نشانهی اینکه کسی دینش زنده و سر پا است، غیرت است. هر چیزی که دین را تهدید میکند، این فرد بر اثر غیرتش سپر میشود و به میدان میرود. هر چه که بخواهد آسیبی به دین و نشانههای دین او وارد کند، این شعلهی الهی و این گرما در وجودش شکل میگیرد و او را به میدان میبرد تا در مقابل آسیبهایی که دین خدا را تهدید میکند، ایستادگی کند.
نشانهی ویژهی این غیرت این است:
چنین کسی میشود «الحافِظونَ لِحُدود الله».
چنین کسی میشود «الآمرون بالمعروفِ و الناهونَ عن المُنْکر».
اینها نشانههای غیرت الهی و عاقلانه است. غیور، اهل رعایت حدود، امر به معروف و نهی از منکر است. شخص غیور جلوههای دیگری هم دارد، از جمله:
انسان ناموس خودش را دوست میدارد و نسبت به ناموسش خیلی شدید الحبّ است. اگر این محبت طبق تجویز الهی سبب حفظ ناموس از چشم و از تعدی نامحرم شود و زمینههایی را که باعث برانگیختن اغیار میشود در رفتار و برخورد همسر و دخترش برطرف کند، این میشود همان غیرت و حمیت مؤمنانه که خیلی عالی است. غیرت هم دوطرفه است. یک سمتش آن است که آنها را در حصن عفاف و حجاب و رفتار عفیفانه و حجاب شایسته قرار دهد. سمت دوم آن است که در برابر کسی که بخواهد نظر بدی داشته باشد و تعدی در این منطقه داشته باشد، با همهی وجود به میدان میرود. این همان غیرت پسندیده است.
شبیه همین مسئله در مورد فرزندان هم هست و غیرت نسبت به فرزند، کمک به آنها در حق و در تربیت و تعالی است. غیور بالای سر بچههایش هست تا آسیبی نبینند و بتوانند رشد کنند و برای آنان غذای حلال میبرد و زندگی خوب برای آنان تأمین میکند. این میشود حمیت مؤمنانه و خردمندانه. حتی تا تأمین شغل و ازدواج آنها و هر کاری که از دستش ساخته باشد، وسط میدان است. این میشود مؤمن غیرتمند که حماء دارد.
همین مسئله در مورد مال هم گفته شده است. انسان مؤمن نسبت به مالش نیز غیرت و حمیت دارد. حمیت خردمندانهی مؤمن نسبت به مالش این است که از مصادر خوب تهیه شده باشد و خوب و به اندازه خرج شود.
در مورد وطن هم همین طور است. درباره حبّ الوطن فرمودهاند: «حبّ الوطن من الایمان» اگر وطن به معنای دقیق باشد، همان حریم ولایت الهی منظور است. انسان مؤمن کار میکند برای عزت، استقلال و آزادی وطنش. دیدید که مؤمنان ما برای این وطن الهی و فدک چه کردند. میرفتند به میدان و میایستادند و یک وجبش را هم به دشمن نمیدادند و امیدواریم همان روحیه در این جهاد دیپلماسی هم باشد که هست تا انشاءالله از دستاوردها حفاظت کنند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ان الله تعالی غیور یحب الغیره؛ خداوند غیور است و غیرت را دوست دارد». مؤمن غیور، یعنی مؤمن قوی و وسط میدان؛ نه مومن ضعیف و توسری خور و بیعرضه. این نوع مؤمن را خدای متعال دوست ندارد. جالب است که در روایات تسامحاً اسم مؤمن را برای این نوع مؤمن به کار گرفتهاند. کسی پرسید «مؤمن لا دینَ له» چه موجودی است؟! حضرت فرمودند: «یعنی مؤمنی که امر به معروف و نهی از منکر ندارد». ملاک مؤمن قوی و محبوب خدای متعال، امر به معروف و نهی از منکر است. قرآن میفرماید: «وَ بَشِّر المؤمنینَ» خدا به کسانی که امر به معروف و نهی از منکر میکنند، بشارت میدهد.
پس اسم این حمیت عاقلانهی خدایی میشود غیرت که باید آن را در خودمان تقویت کنیم و نقطهی مقابلش میشود حمیت جاهلانه که معمولاً با واژهی «عصبیت» در روایات ما یاد شده است. آنچه که باید از آن به خدا پناه برد، همان حمیت جاهلی و عصبیت است.
بررسی دو روایت درباره حمیت
امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: «العَصَبِیَّةُ الّتی یَأثَمُ عَلَیها صاحِبُها» اگر کسی ملکهی حمیت و عصبیت را داشته باشد، به گناه میافتد. در ادامه روایت بسیار زیبا شاخص دادند و فرمودند: «أن یَرَى الرَّجُلُ شِرارَ قَومِهِ خَیرا مِن خِیارِ قَومٍ آخَرینَ» اینکه کسی که به این عصبیت مبتلا است، گرفتار چنین نگاه غلطی است که شخص بد فامیل یا رفقای خود یا همحزبیهایش یا همکارش را بهتر میداند از خوبان حزب مقابل، فامیل دگیر، محلهی دیگر. »قوم» معنی فراخی دارد. چنین شخصی «شرار قومه» بدان منسوب به خود را از خوبان حزب و قوم و جناح دیگر بهتر میداند. «ولَیسَ مِنَ العَصَبِیَّةِ أن یُحِبَّ الرَّجُلُ قَومَهُ» اینکه کسی خویشان، خانواده، هموطن، هممحلی، همگروه و همحزبش را دوست داشته باشد، عصبیت نیست. عصبیت آنجایی است که باعث شود این محبت تو را از مدار حق و انصاف بیرون ببرد.
اینجا حضرت یک جملهی تکمیلی دارند و میفرمایند: «ولکِن مِنَ العَصَبِیَّةِ أن یُعینَ قَومَهُ عَلَى الظُّلمِ» عصبیت این است که آن فامیل یا دوست یا همگروه یا همجناحی خود را در ستمی که میکند، یاری کند. چون فامیل من است و دارد ظلم میکند، پس کار خوبی میکند! اگر من او را یاری کردم، گرفتار عصبیت هستم. چون آقازاده است باید از او حمایت کرد، هرچند حمایت از او عین ظلم به نظام، و ستم به خوبان باشد. این میشود عصبیت. باید دستگاه قضایی را به چالش بکشند، چون میخواهد فلانی را که همحزبی من است، محاکمه کند. این فرد مبتلا به حمیت میگوید: من عارم میآید دست از حمایت فرزندم بردارم! دست از حمایت همحزبیام بردارم! دست از حمایت فامیلم بردارم! راجعبه من چه میگویند؟!
طبق این بیان امام سجاد (علیه السلام) این همان حمیت جاهلیت است.حجت الاسلام و المسلمین هاشمی در ادامه خطبه دوم به نقل از خبرگزاری فارس با اشاره به حضور حماسی مردم در راهپیمایی 22 بهمن، اظهار کرد: امروز روز عظیمی بود و مردم حماسهای ماندگار را در تاریخ انقلاب از خود به یادگار گذاشتند.
وی به یاوهگوییهای رئیس جمهور آمریکا اشاره کرد و ادامه داد: دونالد ترامپ در اظهارات سخیف خود گفته بود ایرانیها باید از من بترسند. ما به رئیس جمهور مغرور و روانی آمریکا میگوییم که تا آخرین لحظه، نفس و آخرین قطره خون خود از آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، خون شهدا و ولایت و امامت دفاع خواهیم کرد.
خطیب جمعه شهرک طالقانی خاطرنشان کرد: به فرموده رهبر معظم انقلاب از این آقای تازه آمده متشکریم که زحمت ما را کم کرده و چهره واقعی آمریکا را نشان داده است. حرفهای ایران در مورد فساد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا به اثبات رسیده و چهره نفاق این کشور برای همه آشکار شده است.
هاشمی یادآور شد: زمامداران پیشین آمریکا نیز ایران اسلامی را تهدید کردند، اما تهدیدها و تحریمهای آنها نتوانست نظام و ملت ما را از پای درآورد.
وی در ادامه اظهار کرد: مسؤولان کشور امروز مردم و حضور حماسی آنها را دیدند. امروز در تمام کشور یک صحنه ماندگار به ثبت رسید. برخی از مسؤولان باید از خواب خرگوشی بیدار شوند و ببینند مردم چگونه همیشه از برخی خواص جلوتر هستند.
امام جمعه شهرک طالقانی به مشکلات عمده کشور و منطقه اشاره کرد و گفت: مسؤولان باید مشکلاتی همچون بیکاری جوانان، آب شرب و ... را ببینند. همه شما در مقابل این مردم عزیز مسؤول هستید و حضور حماسی امروز مردم مسؤولیت شما را دوچندان کرده است. فکر خدمت به مردم را بیشتر از پیش در سر بپرورانید و برای رفع مشکلات چارهاندیشی کنید.
هاشمی در فراز دیگری از خطبهها به فرا رسیدن ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) اشاره کرد و افزود: مردم باید حضور چمشگیری در مراسم دهه فاطمیه داشته باشند. باید شاهد عاشورای دیگری باشیم. حضرت فاطمه زهرا(س) مدافع حقیقی حریم امامت و ولایت بود و با خطبههای آتشین خود باعث روشنگری بین مردم شد.
وی اضافه کرد: دشمنان امیرالمؤمنین تنها راه خاموش کردن صدا و فریاد این بانوی مخدره را به شهادت رساندن ایشان دانستند و این مدافع حریم امامت و ولایت را به شهادت رساندند. ایشان آنقدر بابصیرت بود که حتی اجازه نداد دشمنان ولایت از تشییع، تدفین، پیکر و مدفن مطهرش سوءاستفاده کنند.
خطبه 95/11/22