اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَکَاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَکَةِ الْحَمِیَّةِ وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ، وَ تَعَاطِی الْکُلْفَةِ، وَ إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَةِ، وَ اسْتِکْبَارِ الطَّاعَةِ. وَ مُبَاهَاةِ الْمُکْثِرِینَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ، وَ سُوءِ الْوِلَایَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدِینَا، وَ تَرْکِ الشُّکْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً
در ادامهی گزارش مضامین هشتمین دعای صحیفهی مبارکه به این عبارت رسیدیم: «أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً». این قطعه هم جزء دوگانههاست و دوگانهای است که به هم مرتبط است. به تو پناه میبرم از اینکه ستمگری را یاری کنم و کمک ظالم و ستمگر شوم یا پناه میبرم به تو از اینکه مظلوم و فریادخواهی را به حال خود واگذارم. این دو هم جزء موبقات و مهلکات است و دو آسیبی است که دین و دنیا و آخرت انسان را بر باد میدهد. یکی یاری ستمگر و دیگری خذلان و به خود واگذاردن مظلوم. «أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً» به تو پناه میبرم از اینکه یار ستمگری شوم. ریشه «نعضد» از عضد یعضد به معنای اعانه و کمک است. به بازو عَضُد میگویند؛ چون نقش کمککننده را برای انسان دارد و ما خیلی از آن استفاده میکنیم و به دلیل اینکه خیلی کمکش بالا است به کسی که یاریهای ویژه به انسان داشته باشد از همین عنوان استفاده میکنند. کلمهی معاضده هم به معنای یاریرسانی و کمک کردن است.
چند نکته درباره ظلم
با توجه به این نکات، چند مطلب را گوشزد میکنیم.
1. نکوهش ظلم در کلام خداوند و اولیای الهی
مطلب اول اینکه ظلم به معنای خاص که انتخاب ما است، بهشدت در نگاه خدای متعال و فرهنگ اسلامی و قرآن کریم و سیره و سنت و کلمات اولیا، مذمت شده است. کافی است در این موضوع فقط به قرآن کریم رجوع کنید و ببینید خدای متعال چه نفرت و بغضی نسبت به ظالمین دارد. اگر کسی مراجعه سریع هم داشته باشد، میتواند این نمونهها را در کلام الهی ببیند.
سنت حتمی و قطعی پروردگار متعال این است که اگر کسی در حریم حقوق بندگان حضرت حق وارد شود، به منزله اعلام جنگ مستقیم با خدای متعال تلقی میشود و سنت خدای متعال این است که او را در همین دنیا مورد عقوبت خودش قرار دهد. البته دیر و زود دارد ـ و دعایی در صحیفه هست که به این مسئله پرداخته است ـ اما سوخت و سوز ندارد. صفبندی عجیبی خدای متعال در برابر ظالمان دارد و تعابیر عجیبی آمده است که در دنیا و در لحظه مرگ و قیامت، خدای متعال با ظالمان چه میکند. از همین جا و از وقتی که اینها در حال ستم به بندگان خدا هستند، خداوند وارد مبارزه با آنها میشود تا قیامت. در همه جا ظالمان را بیآبرو میکند و سرمایههای وجودی و معنوی و آرامش و عزتشان را از آنها میگیرد و به نکبت دچار و گرفتار رعب و ترس میکند. از اینجا میشود فهمید که چقدر خدای متعال از ظلم و ظالم متنفر است. قرآن کریم به کسانی که عجله دارند، میفرماید: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ؛ و خداى را از آنچه ستمکاران مىکنند، غافل مپندار». کسی به نظرش نیاید که خدای متعال از احوال ظالمان غافل است. بعضیها میگویند: ای خدا مگر نمیبینی؟! پس کجایی؟! خداوند در جواب این افراد میفرماید: «إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ؛ جز این نیست که [کیفر] آنان را براى روزى به تأخیر مىاندازد که چشمها در آن خیره مىشود». خدای متعال به ظالمان مهلت میدهد برای وقتی که حال اینها دیدنی است و چه به روزشان خواهد آورد. در آیه بعد میفرماید: «لاَ یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاء؛ چشم بر هم نمىزنند و [از وحشت] دلهایشان تهى است». در قرآن کریم سنت قطعی و حتمی خدای متعال درباره ظالمان، با مثالهای فراوان ذکر شده است. در جای دیگر نیز تأکید میکند: «وَ کَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْیَةٍ کانَتْ ظالِمَةً وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرینَ؛ و چه بسیار شهرها را که [مردمش] ستمکار بودند درهم شکستیم، و پس از آنها قومى دیگر پدید آوردیم». کم نبودند از شهرها و ممالکی که ستمگر بودند و خداوند آنها را متلاشی کرد و در هم کوبید.
البته گناهانی که همهی جامعه را به سمت متلاشی شدن میکشاند، گناهان عادی و سطحی نیست. آنجایی که در برابر انبیای الهی میایستند یا با وجود اتمام حجت، شرک میورزند یا انبیا را میکشند و با آنها مقاتله میکنند، امتها نابود میشوند و گاهی از کاخها و شهرهای اینها آثاری میماند: «وَتِلْکَ الْقُرَى أَهْلَکْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِم مَّوْعِدًا؛ و [مردم] آن شهرها چون بیدادگرى کردند، هلاکشان کردیم، و براى هلاکتشان موعدى مقرر داشتیم». برای زمان هلاکت آنها هم زمانهایی مشخص شده است.
2. هر گونه کمک به ظالم ممنوع است
«أَلاَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ؛ هان! لعنت خدا بر ستمگران باد». این موضعگیری در برابر ظالمین به مؤمنین کشیده میشود؛ یعنی انسان مؤمن در این جهت رفتارش الهی و هماهنگ با خدای متعال است؛ بنابراین مؤمن باید کاملاً در ارتباط با ظلم و ظالم و دستگاه ظالم همین موضع را داشته باشد.
خداوند تبارک و تعالی به صراحت در قرآن کریم، جامعهی مؤمنان را از هر نوع همکاری با ظالمان و ستمگران منع میکند: «فَاستَقِم کَما أُمِتَ وَمَن تابَ مَعَکَ وَلا تَطغَوا إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیرٌ؛ پس، همان گونه که دستور یافتهاى ایستادگى کن، و هر که با تو توبه کرده [نیز چنین کند]، و طغیان مکنید که او به آنچه انجام مىدهید بینا است». این همان آیهای است که حضرت فرمود من را پیر کرد؛ چراکه گفته هم خودت استقامت داشته باش و هم کسانی که با تو هستند باید استقامت داشته باشند، آیه بعد میفرماید: «وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ؛ و به کسانى که ستم کردهاند متمایل مشوید که آتش [دوزخ] به شما مىرسد، و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود، و سرانجام یارى نخواهید شد». اینها همهاش تهدید است. رکون از رکن است؛ یعنی به آنها اعتماد و تکیه نکنید. «لا ترکنوا» یعنی «لا تعتمدوا». اما برخی معنا را وسیعتر گرفتهاند و رکون را به معنای تمایل گرفتهاند و از برخی روایات هم این طور استفاده میشود. زمخشری که در دانش لغت شناخته شده است، رکون را به میل معنا میکند؛ یعنی اصلاً به سمت آنها تمایلی پیدا نکنید و هیچ نوع ارتباطی با آنها نداشته باشید. ظالم در آتش قهر خدا است و اگر تو نزدیک آن شوی، دامن آن آتش تو را خواهد گرفت؛ چراکه ظالم همین حالا در کانون غضب الهی است و این رکون یا ارتباط یا تماس، شما را هم مبتلای به آن آتش الهی خواهد کرد.
ظلم در آینه روایات
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
إنّه لَیَأتِیَ العَبدُ یَومَ القِیامَةِ و قد سَرَّتهُ حَسَناتُهُ، فَیَجِیءُ الرجُلُ فیقولُ : یا ربِّ ظَلَمَنی هَذا، فَیُؤخَذُ مِن حَسَناتِهِ فَیُجعَلُ فی حَسَناتِ الذی سَألَهُ، فما یَزالُ کذلکَ حتّى ما یَبقى لَهُ حَسَنةٌ، فإذا جاءَ مَن یَسألُهُ نَظَرَ إلى سَیِّئاتِهِ فَجُعِلَت مَع سیّئاتِ الرَّجُلِ، فلا یَزالُ یُستَوفى مِنهُ حتّى یَدخُلَ النارَ .
روز قیامت بنده خوشحال از حسنات خود وارد محشر مى شود. مردى مى آید و مى گوید : پروردگارا ! این مرد به من ظلم کرده است. پس، از حسنات او برداشته و در حسنات آن مرد داد خواه گذاشته مى شود. به همین ترتیب افرادى که در حق آنها ستم کرده است مى آیند تا جایى که حتى یک حسنه براى او باقى نمى ماند. از آن پس اگر کسى بیاید و حق خود را از او بخواهد از گناهان آن مرد برداشته و به گناهان او افزوده مى شود. بدین سان همچنان داد مردم از او گرفته مى شود، تا آن که به آتش درآید .
امام على علیه السلام :
لَیسَ شَیءٌ أدعى إلى تَغییرِ نِعمَةِ اللّه ِ و تَعجِیلِ نِقْمَتِهِ مِن إقامَةٍ على ظُلمٍ؛ فإنّ اللّه َ سَمیعُ دَعوَةِ المُضطَهَدِینَ (المَظلومِینَ)، و هُو للظالِمینَ بِالمِرصادِ .
در زوال نعمت خدا و شتاب بخشیدن به خشم و انتقام او، هیچ چیز کارگرتر از ستمگرى نیست ؛ زیرا خداوند دعاى ستمدیدگان را مى شنود و همواره در کمین ستمگران است .
انواع ستم
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
الدَّواوینُ عندَ اللّه ِ ـ عَزَّ و جَلَّ ـ ثلاثةٌ : دِیوانٌ لا یَعبَأُ اللّه ُ بهِ شیئا، و دِیوانٌ لا یَترُکُ اللّه ُ مِنهُ شیئا، و دیوانٌ لا یَغفِرُهُ اللّه ُ، فأمّا الدِّیوانُ الذی لا یَغفِرُهُ اللّه ُ فالشِّرکُ باِللّه ِ، قالَ اللّه ُ عَزَّ و جَلَّ : «مَن یُشْرِکْ بِاللّه ِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّه ُ علَیهِ الجَنَّةَ» .و أمّا الدِّیوانُ الذی لا یَعبَأُ اللّه ُ بهِ شیئا فَظُلمُ العَبدِ نفسَهُ فیما بینَهُ و بینَ رَبِّهِ، مِن صومِ یومٍ تَرَکَهُ، أو صلاةٍ تَرَکَها، فإنَّ اللّه َ ـ عَزَّ و جَلَّ ـ یَغفِرُ ذلکَ و یَتَجاوَزُ إن شاءَو أمّا الدِّیوانُ الذی لا یَترُکُ اللّه ُ مِنهُ شیئا فَظُلمُ العِبادِ بَعضِهِم بَعضا، القِصاصُ لا مَحالَةَ .
دیوانهاى اعمال نزد خدا سه گونه است : دیوانى که خداوند به آن هیچ اعتنایى نمى کند، دیوانى که خداوند از آن چیزى را فرو نمى گذارد، و دیوانى که خداوند آن را نمى بخشاید. امّا دیوانى که خداوند آن را هرگز نمى بخشاید شرک به خدا است ؛ خداى عزیز و بلند مرتبه فرموده است : «هر که به خدا شرک ورزد همانا خداوند بهشت را بر او حرام کند». امّا دیوانى که خداوند به آن هیچ اعتنایى نمى کند، ظلم بنده به خود است در کارهایى که به رابطه او و خدا مربوط مى شود ؛ مانند نگرفتن روزه اى، یا نخواندن نمازى. خداوند عزیز و بلند مرتبه اگر بخواهد اینها را مى بخشد و گذشت مى کند. و امّا دیوانى که خداوند کمترین چیزى از آن را فرو نمى گذارد، ستم بندگان به یکدیگر است که چاره اى جز قصاص ندارد .
امام على علیه السلام :
أمّا الظُّلمُ الذی لا یُترَکُ فَظُلمُ العِبادِ بَعضِهِم بَعضا، القِصاصُ هُناکَ شَدِیدٌ، لیسَ هو جَرحا بِالمُدى،و لا ضَربا بِالسِّیاطِ، و لکنَّهُ ما یُستَصغَرُ ذلکَ مَعهُ، آن ستمى که بازخواست مى شود، ستم بندگان به یکدیگر است. قصاص آخرت بسیار سخت است؛ و آن زخم زدن با چاقو و ضربه زدن با تازیانه نیست، بلکه اینها در مقابل آن قصاص، بسیار کوچک و ناچیز است .
امام باقر علیه السلام :
لَمّا حَضَرَ علیَّ بنَ الحُسینِ علیهما السلام الوَفاةُ ضَمَّنی إلى صَدرِهِ، ثُمّ قالَ : یا بُنَیَّ، اُوصِیکَ بما أوصانِی بهِ أبی علیه السلام حینَ حَضَرَتهُ الوَفاةُ و بما ذَکَرَ أنَّ أباهُ أوصاهُ بهِ، قالَ : یا بُنَیَّ، إیّاکَ و ظُلمَ مَن لا یَجِدُ علَیکَ ناصِرا إلاّ اللّه َ .
هنگامى که وفات على بن الحسین علیه السلام فرا رسید، مرا به سینه خود چسبانید و سپس فرمود : فرزندم! تو را به همان چیزى سفارش مى کنم که پدرم هنگام وفاتش به من سفارش کرد و فرمود که پدر او نیز همان را به ایشان سفارش کرده است. فرمود : فرزندم! زنهار از ستم کردن به کسى که در برابر تو یاورى جز خدا نمى یابد .