menusearch
salmanhashemi.ir

شرح خطبه اول نماز جمعه 12خرداد96

جستجو
۱۳۹۶/۳/۱۲ جمعه
(0)
(0)
شرح خطبه اول نماز جمعه 12خرداد96
شرح خطبه اول نماز جمعه 12خرداد96
(وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی الِاسْتِعَاذَهِ مِنَ الْمَکَارِهِ وَ سَیِّئِ الْأَخْلَاقِ وَ مَذَامِّ الْأَفْعَالِ)
اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ، وَ شَکَاسَهِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَهِ، وَ مَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ وَ مُتَابَعَهِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَهِ الْهُدَى، وَ سِنَهِ الْغَفْلَهِ، وَ تَعَاطِی الْکُلْفَهِ، وَ إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَهِ، وَ اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ.
وَ مُبَاهَاهِ الْمُکْثِرِینَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ، وَ سُوءِ الْوِلَایَهِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدِینَا، وَ تَرْکِ الشُّکْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَهَ عِنْدَنَا أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً، أَوْ نَرُومَ مَا لَیْسَ لَنَا بِحَقٍّ، أَوْ نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَنْطَوِیَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ،
کلمه‌ی «نَنْطَوِی» از باب انفعال است و ریشه‌ی آن «طوی» است که به معنای نیت و ضمیر و باطن است؛ بنابراین «ننطوی» به معنای در درون خویش مخفی کردن و نگاه داشتن است. «انطوی علی الشیء»، یعنی «ستره فی باطنه».
«غِشّ» به کسر غین، به معنای ناخالصی و خیانت است. «غشّ یغشّ» یعنی «لم ینصحه و زیّن له غیر المصلحه»؛
شخصیت انسان غاشّ ـ که نقطه‌ی مقابل ناصح است ـ مغشوش است و در آن خدعه و نیرنگ و فریب و بدخواهی پنهانی نسبت به دیگران نهفته است. چنین شخصی، نخستین دشمن خود است و اساس سعادت خویش را ویران می‌کند. در تصویر خیالی‌اش می‌خواهد به دیگران ضربه بزند؛ اما به خودش ضربه می‌زند و در واقع دشمن خودش است.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): «لرجل یبیع التَّمر؛ یا فلان أما علمت أنّه لیس من المسلمین من غَشَّهم
رسول اکرم به مردی که خرما می‌فروخت فرمود: فلانی! آیا نمی‌دانی از مسلمانان نیست کسی که در معامله با آنان خیانت نماید».
گویی مرد خرما فروش مقداری خرمای خوب و مرغوب را روی خرماهای نامرغوب چیده، تا مشتری جمع شود ولی موقع توزین و تحویل از قسم نامرغوب به مشتری می‌دهد.
بدبختانه در عصر و زمان ما نیز بعضی از مسلمانان این چنین عمل می‌کنند و موقع بسته‌بندی میوه برای عرضه کردن چند دانه از مرکبات یا سیب مرغوب یا برنج یا سیب زمینی... خوب را روی بار و بالای جعبه یا کیسه قرار می‌دهند و نامرغوبها را زیر بار پنهان می‌کنند و به فرموده رسول اکرم (ص) با این عمل، خویشتن را از صف مسلمین جدا می‌نمایند.
بدبختانه در عصر و زمان ما نیز بعضی از مسلمانان این چنین عمل می‌کنند و موقع بسته‌بندی میوه برای عرضه کردن چند دانه از مرکبات یا سیب مرغوب یا برنج یا سیب زمینی... خوب را روی بار و بالای جعبه یا کیسه قرار می‌دهند و نامرغوبها را زیر بار پنهان می‌کنند و به فرموده رسول اکرم (ص) با این عمل، خویشتنرا از صف مسلمین جدا می‌نمایند.

انواع غش در کالا

غش به خلط و مزج

یعنی این جنسی که مورد معامله است، خواه ثمن باشد یا مثمن، با چیزی ممزوج شود. این ممزوج شدن به دو صورت است:
الف) چیزی را به غیر جنس خودش ممزوج می‌کنند؛ مثل اینکه گندم را خاک آلود می‌کنند تا وزن گندم را زیاد کنند. یا شیر را با آب مخلوط می‌کنند.
ب) خلط و مزج به همان جنس است، لکن نوع پست تر آن؛ مثلاً روی ظرفی، خرمای مرغوب و زیر آن خرمای نامرغوب می‌چیند. یا در ماشین یا وسیله برقی، کسی جزء صحیح را برمی دارد و جای آن جزء معیوب می‌گذارد. یا قطعه‌ای را که از آلیاژ بهتری است، برمی دارد و قطعه‌ای با آلیاژ پست تر می‌گذارد که این یک نوع خلط و مزج، از قبیل خلط گندم مرغوب با گندم نامرغوب است.

عیبی را در متاع مخفی کردن

در این قسم از غش، عیبی از مشتری مخفی می‌شود؛ مثلاً اتومبیلی را برای فروش رنگ می‌زنند. یا تودوزی آن را تعویض می‌کنند تا طرف دیگر گمان کند اتومبیل نو است. یا یک جنس معیوب را به صورت سالم جلوه می‌دهند.

تصرفی که کمیت جنس را زیاد می‌کند

مثلاً چرمی که با وزن فروخته می‌شود، در محل مرطوبی می‌گذارد تا وزنش زیاد شود یا کلاف ابریشم را می‌گذارند در جایی که مرطوب و سنگین شود. این هم یکی از انواع غش است.

ذکر صفت مرغوبٌ فیه برای آن جنسی که این صفت را ندارد

مثلاً اتومبیلی را که به طور متعارف، فلان مقدار مصرف بنزین آن است، می‌فروشد، اما به دروغ مقدار کمتری را ذکر می‌کند. یا اسبی را به عنوان اسب مسابقه می‌فروشد، در حالیکه این صفت مرغوب در او نیست. یا جنسی است که اگر از فلان کارخانه باشد، مرغوب تر است، او جنس کارخانه نامرغوب را به جای جنس کارخانه مرغوب می‌دهد.
در این قسم، اگر بنای خریدار بر این است که ججنس دارای این صفت را بخرد، بی تردید غشّ است.

شیئی را می‌دهد به جای شیئی که در ماهیت با آن متفاوت است

مانند اینکه مُذهّب را به جای ذَهب می‌دهد؛ مثلاً روی مس آب طلا می‌کشد و آن را به عنوان طلا می‌فروشد. یا به جای گل طبیعی، گل مصنوعی می‌فروشد. این قسم نیز جزو غش محسوب می‌شود

غشّ در کالا از منظر قرآن کریم

یکی از مصادیق اکل مال به باطل، غِشّ در کالا است.
قرآن کریم در یک اصل کلّی، مسلمانان را از خوردن مال دیگران به نا حقّ نهی و آن را حرام اعلام می‌کند و می‌فرماید:«وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِل‏؛ و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید
صاحب تفسیر نمونه در تفسیر آیه فوق می‌نویسد:« بنا بر این هر گونه تجاوز، تقلب، غش‏، معاملات ربوی، معاملاتی که حد و حدود آن کاملا نامشخص باشد، خرید و فروش اجناسی که فایده منطقی و عقلایی در آن نباشد، خرید و فروش وسائل فساد و گناه، همه در تحت این قانون کلی قرار دارند، و اگر در روایات متعددی کلمه" باطل" به قمار و ربا و مانند آن تفسیر شده درحقیقت معرفی مصداق‌های روشن این کلمه است نه آنکه منحصر به آنها باشد.

غشّ در کالا از منظر روایات

از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نقل شده است که ایشان در حدیث مناهی فرمودند:
«وَ مَنْ غَشَّ مُسْلِماً فِی شِرَاءٍ أَوْ بَیْعٍ فَلَیْسَ مِنَّا وَ یُحْشَرُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَعَ الْیَهُودِ لِأَنَّهُمْ أَغَشُّ الْخَلْقِ؛ هرکس در خرید و فروش مسلمانی را فریب دهد، از ما نیست ودر روز قیامت با یهود محشور می‌شود، زیرا که آنها فریبکارترین مردم در حق مسلمانان هستند.
و در روایت دیگری فرمود: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً؛ از ما نیست آن کس که مسلمانی را فریب دهد»
و نیز فرمود: «وَ مَنْ بَاتَ وَ فِی قَلْبِهِ غِشٌّ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ بَاتَ فِی سَخَطِ اللَّهِ وَ أَصْبَحَ کَذَلِکَ حَتَّی یَتُوبَ؛ هرکس شب را بخوابد ودر ققلبش فریب «وخیانتی» نسبت به برادر مسلمانش باشد، شب را در غضب خدا گذرانده است ودر همین حالت صبح می‌کند تا اینکه توبه کند.
و همچنین از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که به زنی عطر فروش فرمود:
«إذا بعتِ فأحسنی ولا تغشّی، فإنّه أتقی وأبقی للمال؛ هنگامی که عطر می‌فروشی، نیکی کن و تقلّب نکن (در معامله غش نکن) که همانا این امر برای پاکی و بقای مال، بهتر است. حسین بن مختار می‌گوید: به حضرت امام صادق (علیه السلام) گفتم: ما کلاه می‌سازیم و در درون آن پنبه کهنه قرار می‌دهیم و سپس آن را بدون توضیح به خریدار، می‌فروشیم. امام فرمود: «أحبّ لک أن تبیّن ما فیها؛ دوست دارم آنچه در آن است، آشکار کنی از احادیث چنین استفاده می‌شود که مسلمان نباید در خرید و فروش تقلّب کند یعنی جنس را همان گونه که هست عرضه بدارد تا مردم بدانند چه چیزی می‌خرند. ولی اگر فروشنده‌ای عیبِ جنس را پنهان و آن را به صورت جنس خوب و مرغوب عرضه کرد، حرام و گناه بزرگی است، به حدّی که هر کسی این کار را بکند ملعون است. و به تعبیر پیامبر اکرم (صلی الله علیهوآله)، او اصلاً مسلمان نیست، زیرا مسلمانی با تقلّب نمی‌سازد.

آثار غشّ در کالا

غشّ در معامله آثار بدی در دنیا و آخرت دارد که به چند مورد اشاره می‌شود:

آثار دنیوی

۱. از بین رفتن برکت مال:
یکی از بزرگترین پیامدهای ناگوار چنین عملی، بی برکتی و تنگنای معیشتی است و این گونه کسان از یاری دیگران و توجّه پروردگار، بی بهره خواهند بود. پیامبر اکرم(صلّی الله علبه و آله)می‌فرمایند: «مَن غَشَّ أَخَاهُ المُسلِمَ نَزَعَ اللهُ مِنهُ بَرِکَهَ رِزقِهِ وَ أسد عَلَیهِ مَعِیشَتَهُ وَ وَکَّلَهُ إِلَی نَفسِهِ؛ هر کس به برادر مسلمان خود نیرنگ زند، خداوند برکت روزی او را می‌گیرد و راه تأمین زندگی وی را تنگ می‌سازد و او را به خود وامی نهد.
و در روایت دیگری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که به زنی عطر فروش فرمود:
«إذا بعتِ فأحسنی ولا تغشّی، فإنّه أتقی وأبقی للمال؛ هنگامی که عطر می‌فروشی، نیکی کن و تقلّب نکن (در معامله غش نکن) که همانا این امر برای پاکی و بقای مال، بهتر است
۲ـ مکافات در مال یا خویشان:
در مرسله هشام از امام صادق(علیه السلام) آمده است که حضرت به مردی که آرد می‌فروخت فرمودند:
« إِیَّاکَ وَ الْغِشَّ فَإِنَّ مَنْ غَشَّ غُشَّ فِی مَالِهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مَالٌ غُشَ فِی أَهْلِهِ‏؛ از غشّ بپرهیز، زیرا کسیکه با دیگران غشّ کند در مالش غشّ وارد می‌شود و اگر مال نداشت در اهل و خویشانش غشّ داخل می‌گردد.
۳ـ عدم اعتماد به مرتکب غشّ در کالا:
یکی از بزرگترین پیامدهای در غشّ در معامله این است که خریدارها دیگر به فروشنده‌ای که در معامله مرتکب تقلّب و غشّ می‌شود، اعتماد نخواهند کرد و سعی خواهند کرد دیگر با او معامله‌ای انحام ندهند.

آثار اخروی

محشور شدن با یهود:
از جمله آثار اخروی غشّ در معامله، محشور شدن در قیامت با یهودی هاست.
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در این زمینه می‌فرماید:
«مَنْ غَشَّ الْمُسْلِمِینَ حُشِرَ مَعَ الْیَهُودِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ لِأَنَّهُمْ أَغَشُّ النَّاسِ لِلْمُسْلِمِین‏؛ هر که [در معامله] با مسلمانان دغلکاری کند، روز قیامت با یهود محشور می‌شود؛ زیرا آنان، دغلکارترینِ مردم نسبت به مسلمانان هستند.»
۲. عذاب الهی:
یکی از آثار اخروی غشّ در معامله، افتادن در آتش جهنّم است.
امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می‌فرماید: «وَ مَنْ غَشَ أَخَاهُ وَ حَقَّرَهُ وَ نَاوَأَهُ جَعَلَ اللَّهُ النَّارَ مَأْوَاه‏؛ هر که با برادرش نیرنگ ورزد و او را کوچک شمارد و با او درافتد، خداوند آتش را جایگاهش گرداند»

علل غشّ در معامله

دروغ گویی

دروغ گویی، عامل اصلی تبانی، غشّ، فریب و پنهان کاری است.
تولیدکننده و فروشنده دروغ گو، از به کارگیری مواد اولیه و ترکیبات تقلّبی خودداری نمی‌کند، از بسته بندی‌های فریبنده پرهیز نمی‌نماید، مشخصات صحیح و درست روی کالای خود ثبت نمی‌کند، و در تبلیغات خود به دروغ متوسّل می‌شود.

حرص و طمع

حرص به معنای زیاده خواهی و آزمندی است. طمع به معنای چشمداشت وتوقّع در اموال مردم است. و در اصطلاح، حرص صفتی نفسانی است که انسان را به گرد آوردن آنچه بدان نیاز ندارد برمی انگیزد، بی آن که به حدّ و مقدار معیّنی اکتفا کند. وطمع عبارت است ازتوقّع داشتن در اموال مردم
حضرت امیر المومنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: «الْحِرْصُ رَأْسُ الْفَقْرِ وَ اُسُّ الشَّرِ؛ حرص سبب فقر وپریشانی وریشه بدی است.
حرص نیرویی است که بر وجود انسان چیره گشته، او را به جمع آوری ثروت وا می‌دارد چنان که قرآن کریم می‌فرماید:
«انَّ الانْسانَ خُلِقَ هَلوُعاً اذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ اذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنوُعاً؛ انسان حریص آفریده شده است. هنگامی که بدی به او رسد، بی تابی می‌کند و هنگامی که خوبی به او رسد مانع استفاده دیگران می‌شود
مهمترین ریشه‌های حرص دوچیز است:
۱. بی اعتمادی به خدا:
انسانی که فکر می‌کند باید هرچه توانایی دارد، برای انباشتن مال صرف کند، واز قدرت خویش بهره ببرد، یقین ندارد که خداوند روزی رسان واقعی است و به تعبیر حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) انسان حریص به خدا اعتماد ویقینی ندارد:
«عَلیَ الشَّکِّ وَ قِلَّهِ الثِّقَهِ بَاللَّهِ مَبْنیَ الْحِرْصِ وَ الشُّحِّ؛ بنای حرص وبخل بر کم اعتمادی به خدا وشکّ به او نهاده شده است.»
مرحوم ملَّا احمد نراقی می‌نویسد:
«هر آزمندی اعتمادش به مردم زیادتر ازاعتماد به خداست، زیرا اگر اعتماد او به خدا بیشتر بود به غیر او طمع نداشت سپس این داستان را می‌آورد: درویشی تنگدست به درِ خانه ثروتمندی رفت وگفت: شنیده‌ام مالی در راه خدا نذر کرده‌ای که به درویشان بدهی، من نیز درویشم، ثروتمند گفت: من نذر نابینایان کرده‌ام تو که نابینا نیستی، درویش گفت: نابینای واقعی من هستم که درگاه خدای کریم را گذاشته به درِ خانه چون تو گدایی آمده‌ام!»
. هدف انگاشتن دنیا:
انسانی که دنیا ومادّیات را هدف خویش قرار داده است، درانباشتن ثروت وطمع به مال دیگران زیاده روی می‌کند، بطوری که دوستی مال ومادّیات تمام قلبش را فرا می‌گیرد، ومکارم اخلاقی و صفات انسانی را فراموش می‌کند.

راهکارهای جلوگیری از غشّ در کالا

تقویت ایمان و اخلاق

یکی از راهکارهای اصلی در ریشه کن کردن غشّ و تقلّب، تقویت ایمان و اخلاق افراد است.
در آموزه‌های دینی، برای مقابله با غِشّ، تقلّب و تبلیغات دروغین، احکام و دستورهای اخلاقی داده شده است که برخی از آن‌ها از این قرار اند:
۱. تأکید بر راستگویی:
یکی از ویژگی‌های مهمّ تاجر مسلمان، راستگویی است. امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «... فَإِنَّ التَّاجِرَ الصَّدُوقُ مَعَ السَّفَرَهِ الکِرَامِ البَرَرَهِ یَومِ القِیَامَهِ؛ به راستی که تاجر راستگو، روز قیامت، با سفیران گرامی نیکوکار [فرشتگان والامقام] همراه هستند
۲. اشاره به عیوب کالا:
بر این نکته تأکید فراوانی شده است؛ برای نمونه امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «مَن بَاعَ وَ اشتَرَی فَلیَحفِظ خَمسَ خِصَالٍ وَ إِلاَّ فَلاَ یَشتَرِینَّ وَ لاَ یَبِیعَنَّ... وَ کِتمَان العَیبِ؛ هر کس خرید و فروش می‌کند، باید پنج خصلت را حفظ نماید وگرنه هرگز خرید و فروش نکند... [و یکی از آنها عبارت است از: پرهیز از] پنهان کردن عیب»
۳. نفی سوگند:
از آموزه‌های اخلاقی مؤکّد در معامله، پرهیز از سوگند است، هرچند به حقّ و راست باشد. امیر مؤمنان علی(علیه السلام) می‌فرماید: «بیعُوا وَبیعُوا وَ لاَتَحلفوا فَإِنَّ الیَمِینَ یُنفِقُ السَّلعَهَ وَ یُمحِقُ البَرکَهَ؛ (بفروشید، [ولی] سوگند مخورید، چراکه سوگند، کالا را به فروش می‌رساند، [امّا] برکت را از میان می‌برد.»
۴. نفی جلوه‌های کاذب تبلیغاتی:
ایجاد جلوه‌های کاذب تبلیغاتی در محلّ فروش کالا، با نورهای خیره کننده، صداهای محرّک و بسته بندی‌های زیبا و فریبنده، از شگردهای تبلیغاتی کاذب به شمار می‌رود که در آموزه‌های دینی نهی شده است. هشام بن حَکَم می‌گوید: « کُنْتُ‌أَبِیعُ السَّابِرِیَّ فِی الظِّلَالِ فَمَرَّ بِی أَبُو الْحَسَنِ مُوسَی ع فَقَالَ لِی یَا هِشَامُ إِنَّ الْبَیْعَ فِی الظِّلِّ غِشٌّ وَ إِنَّ الْغِشَّ لَا یَحِلُ‏؛ مشغول فروختن جامه‌های نازک در سایه بودم که امام کاظم(علیه السلام) به من رسید و فرمود: ای هشام! فروختن در سایه، [گونه‌ای از] غش است و غِشّ قطعاً حلال نیست.»
۵. فروش کالاهای مرغوب:
ارائه کالاهای مرغوب و خدمات مطلوب، نوعی احسان و خدمت به هم نوعان و وظیفه اخلاقی و اجتماعی فروشندگان و بازرگانان متعهّد است. امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: «... اِشتَرِ الجَیِّدَ وَ بِع الجَیِّدَ، فَإِنَّ الجَیِّدَ إِذَا بِعتَهُ قِیلَ لَهُ: بَارَکَ اللهُ فِیکَ وَ فِیمَن بَاعَکَ؛ [کالاهای] مرغوببخر و بفروش، چراکه هرگاه جنس مرغوب بفروشی گفته می‌شود: خدا به تو و به کسی که به تو فروخته است، برکت دهد»


نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر